اشتباه من
اشتباه من
پارت۱۱
کوک.اره اتفاقاً منم امروز بیکارم
ات.یه نگاه حرصی به کوک انداختم
نمیتونستم رو حرف باباش حرف بزنم شاید ازم ناراحت شه....باشه با کوک میرم
صبحونمو خوردم رفتم بالا لباسمو عوض کنم
اصلاً خوشم نمیومد با کوک برم بیرون ولی مجبورم
منم برای اینکه حرصشو در بیارم یه لباس باز میپوشم
یه کراپ آستین حلقه ای صورتی پوشیدم
یه شورتک لی هم باهاش پوشیدم
موهامو دم اسبی بستم یه رژ قرمز هم زدم کیفمو برداشتم رفتم پایین
کوک منتظرم وایساده بود
تا منو دید اخماش رفت تو هم
کوک.اینطوری میخای بیای؟
ات.اره مشکلی داری؟
کوک.اره مشکل دارم این چه لباسیه خیلی بازه تازه رژتم خیلی پر رنگه برو پاکش کن کمرنگ تر بزن
ات.دوس ندارم پاک کنم مگه شوهرمی به تو چه
کوک.یا خودت پاکش میکنی یا من پاکش میکنم
ات.هیچکدوم
اینو که گفتم دست منو گرفت برد بالا
ات.هی چیکار میکنی ولم کن
بدون اهمیت به حرفم منو برد توی اتاق چسبوند به دیوار مشغول بوسیدنم شد
اینقدر بوسید که رژم پاک شد
کوک.بهت گفتم پاک نکنی خودم پاک میکنم حالا هم یه لباس درست بپوش بیا،با این لباس جایی نمیبرمت
ات.کوک رفت بیرون نمیدونم چی شد ولی یکم ازش ترسیدم پس لباسمو عوض کردم رفتم پایین
رو مبل نشسته بود
ات.من امادم
یه نگاه بهم انداخت از رو مبل بلند شد
کوک.پس بریم
ات
کل سئول رو گشته بودیم
با اینکه دوست نداشتم باهاش برم بیرون اما خیلی بهم خوش گذشت
کوک.شام بریم رستوران؟
ات.اوهوم
رسیدیم یه رستوران
یادمه یه روز قبل از اینکه کوک بهم خیانت کنه اومده بودیم اینجا تا یه چیزی بهم بگه اما یه کاری براش پیش اومد مجبور شد بره
کوک.بیا اونجا بشینیم
ات.باشه
با کوک نشستیم غذا رو سفارش دادیم
میزمون رو به روی پنجره بود
داشتم بیرونو نگاه میکردم که با صدای کوک چرخیدم سمتش
کوک.میشه دوباره مثل سابق شیم؟
ات.کوک لطفاً در مورد گذشته باهام حرف نزن نمیخام بهش فکر کنم
کوک.ات من هنوزم دوست دارم
نمیتونم بدون تو زندگی کنم
اره درسته من اشتباه بدی کردم اما لطفاً منو ببخش
ات.بهش فکر میکنم
کوک.باشه
ات.شاممون رو اُوردن خوردیم
بعد از شام سوار ماشین شدیم تا برگردیم خونه
رسیدیم خونه بقیه خواب بودن منم رفتم اتاقم کوک هم اتاق خودش
لباسمو عوض کردم خودمو انداختم رو تخت
اخیییش چقد خسته شدم
ولی امروز خیلی خوش گذشت برعکس تصوراتم کلی با کوک خندیدم
گفتم کوک یاد پیشنهادش افتادم
یعنی ببخشمش؟
بعد نیست یه فرصت دیگه بهش بدم خودمم هنوز دوسش دارم اما دو دلم
قبول کنم یا نکنم؟
بنظرم قبول کنم
اره قبول میکنم...
شرطا
همون قبلیا
پارت۱۱
کوک.اره اتفاقاً منم امروز بیکارم
ات.یه نگاه حرصی به کوک انداختم
نمیتونستم رو حرف باباش حرف بزنم شاید ازم ناراحت شه....باشه با کوک میرم
صبحونمو خوردم رفتم بالا لباسمو عوض کنم
اصلاً خوشم نمیومد با کوک برم بیرون ولی مجبورم
منم برای اینکه حرصشو در بیارم یه لباس باز میپوشم
یه کراپ آستین حلقه ای صورتی پوشیدم
یه شورتک لی هم باهاش پوشیدم
موهامو دم اسبی بستم یه رژ قرمز هم زدم کیفمو برداشتم رفتم پایین
کوک منتظرم وایساده بود
تا منو دید اخماش رفت تو هم
کوک.اینطوری میخای بیای؟
ات.اره مشکلی داری؟
کوک.اره مشکل دارم این چه لباسیه خیلی بازه تازه رژتم خیلی پر رنگه برو پاکش کن کمرنگ تر بزن
ات.دوس ندارم پاک کنم مگه شوهرمی به تو چه
کوک.یا خودت پاکش میکنی یا من پاکش میکنم
ات.هیچکدوم
اینو که گفتم دست منو گرفت برد بالا
ات.هی چیکار میکنی ولم کن
بدون اهمیت به حرفم منو برد توی اتاق چسبوند به دیوار مشغول بوسیدنم شد
اینقدر بوسید که رژم پاک شد
کوک.بهت گفتم پاک نکنی خودم پاک میکنم حالا هم یه لباس درست بپوش بیا،با این لباس جایی نمیبرمت
ات.کوک رفت بیرون نمیدونم چی شد ولی یکم ازش ترسیدم پس لباسمو عوض کردم رفتم پایین
رو مبل نشسته بود
ات.من امادم
یه نگاه بهم انداخت از رو مبل بلند شد
کوک.پس بریم
ات
کل سئول رو گشته بودیم
با اینکه دوست نداشتم باهاش برم بیرون اما خیلی بهم خوش گذشت
کوک.شام بریم رستوران؟
ات.اوهوم
رسیدیم یه رستوران
یادمه یه روز قبل از اینکه کوک بهم خیانت کنه اومده بودیم اینجا تا یه چیزی بهم بگه اما یه کاری براش پیش اومد مجبور شد بره
کوک.بیا اونجا بشینیم
ات.باشه
با کوک نشستیم غذا رو سفارش دادیم
میزمون رو به روی پنجره بود
داشتم بیرونو نگاه میکردم که با صدای کوک چرخیدم سمتش
کوک.میشه دوباره مثل سابق شیم؟
ات.کوک لطفاً در مورد گذشته باهام حرف نزن نمیخام بهش فکر کنم
کوک.ات من هنوزم دوست دارم
نمیتونم بدون تو زندگی کنم
اره درسته من اشتباه بدی کردم اما لطفاً منو ببخش
ات.بهش فکر میکنم
کوک.باشه
ات.شاممون رو اُوردن خوردیم
بعد از شام سوار ماشین شدیم تا برگردیم خونه
رسیدیم خونه بقیه خواب بودن منم رفتم اتاقم کوک هم اتاق خودش
لباسمو عوض کردم خودمو انداختم رو تخت
اخیییش چقد خسته شدم
ولی امروز خیلی خوش گذشت برعکس تصوراتم کلی با کوک خندیدم
گفتم کوک یاد پیشنهادش افتادم
یعنی ببخشمش؟
بعد نیست یه فرصت دیگه بهش بدم خودمم هنوز دوسش دارم اما دو دلم
قبول کنم یا نکنم؟
بنظرم قبول کنم
اره قبول میکنم...
شرطا
همون قبلیا
۱۵.۸k
۰۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.