🖤فیک مافیایی شب پارت29🖤
🖤فیک مافیایی شب پارت29🖤
رونا: چاقو رو فشار داد و یکم گلوم رو زخم
کرد.. ولی یه فکری به سرم زد..
کوک: دیدم رونا داره اشاره میکنه..
فهمیدم چی میگه ولی با سرم علامت دادم
نه...
رونا: کوک گفت نه ولی من کار خودمو کردم
و دستشو گاز گرفتم...
دوجین: یهو دستم رو گاز گرفت اما وقتی
میخواست از زیر دستم بره وسط سینش
پایین تراز گردنش چاقو زدم...
کوک: رونا دستشو گاز گرفت اما اونم بهش
چاقو زد..
رونا اومد کنار من و منم تیر خلاص رو زدم
به دوجین..
رونااااا حالت خوبه..؟
رونا: وقتی اومدم پیش کوک مطمعن شدم جام امنه ولی اصلا حالم خوب نبودو یهو چشمام سیاهی رفت....
کوک: رونا داشت میفتاد که گرفتمش رونااا
حالت خوب میشه...
بردمش کاخ و پزشک خبر کردم..
دکتر: حالشون خوبه و زخمشون عمیقه ولی
پانسمانش کردم و.......
کوک: اگه چیزی هست بگین.؟
رونا: چاقو رو فشار داد و یکم گلوم رو زخم
کرد.. ولی یه فکری به سرم زد..
کوک: دیدم رونا داره اشاره میکنه..
فهمیدم چی میگه ولی با سرم علامت دادم
نه...
رونا: کوک گفت نه ولی من کار خودمو کردم
و دستشو گاز گرفتم...
دوجین: یهو دستم رو گاز گرفت اما وقتی
میخواست از زیر دستم بره وسط سینش
پایین تراز گردنش چاقو زدم...
کوک: رونا دستشو گاز گرفت اما اونم بهش
چاقو زد..
رونا اومد کنار من و منم تیر خلاص رو زدم
به دوجین..
رونااااا حالت خوبه..؟
رونا: وقتی اومدم پیش کوک مطمعن شدم جام امنه ولی اصلا حالم خوب نبودو یهو چشمام سیاهی رفت....
کوک: رونا داشت میفتاد که گرفتمش رونااا
حالت خوب میشه...
بردمش کاخ و پزشک خبر کردم..
دکتر: حالشون خوبه و زخمشون عمیقه ولی
پانسمانش کردم و.......
کوک: اگه چیزی هست بگین.؟
۳۸.۷k
۲۰ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.