برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 17 🧑🏻✨
برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 17 🧑🏻✨
تهیونگ زنگ زد به کمپانی و اجازه لایو گرفت
ویو ا/ت
اعضای بی تی اس همه سلام علیک کردن و رسید به من
+سلام من ا/ت هستم
_ا/ت بعد از اون اتفاق این رو همه میدونن یه ذره جزئیات
+خوب من نمیدونم تو هر چی راجبم میدونی بگو
_خیله خوب(رو به دوربین) آرمی ها این ا/ت خواهر من این روزا ملقب به دختر آهنین
+جینجا؟
_اوهوم
نامجون :خوب ما قراره جرئت حقیقت بازی کنیم
+من میچرخونم
بطری رو چرخوندم افتاد به نامجون و من
نامجون:جرئت یا حقیقت ؟
+حقیقت
نامجون:اون اونجایی که تو ایرانی هستی در کلاس هفتم اگه اشتباه نکنم معدلت چند بود؟
+خوب من معدلم اگه اشتباه نکنم ۱۹/۸۹ بود
اعضا:اووههههههه
خلاصه چند دست دیگه بازی کردیم و اعضا رفتن من تهیونک هم خیلی خسته بودیم من رفتم اتاقم پتو کشیدم رو خودم و بیهوش شدم بدون عوض کردن لباسام
فلش بک به صبح روز بعد
بیدار شدم دست صورتم رو شستم مسواک زدن آرایشم رو پاک کردم و رفتم طبقه پایین آجوما میز رو چیده بود
+سلام صبح بخیر آجوما
آجوما:سلام دختر صبح تو هم بخیر
_سلام بر همگی
+سلاممم صبح بخیر
آجوما:سلام
_آجوما من دیرم شده تو کمپانی یه چیز میخورم
آجوما:باشه پسرم حتما بخوری ها
_چشم خدافظ ا/ت
+خدافظظظظ
منم صبحانه ام رو خوردن و برگشتم اتاقم تهیونگ حدود یک ساعتی میشد رفته
رفتم سمت گوشی و با تهیونگ تماس گرفتم
_الو بله بفرمایید
+اوپاا منم
_ا/ت کوفت منم منو از سر جلسه بلند کردی بگی منم
+خوب خونه حوصله ام سر رفته
_اماده شو لطفاً یه استایل رسمی بزن یه بادیگارد میفرستم دنبالت وای به حالت اگه استایلت رسمی نباشه
+باشه اوپا خدافظظظظظظظظظظ
_دختره ی دیوونه (لبخند )
تهیونگ زنگ زد به کمپانی و اجازه لایو گرفت
ویو ا/ت
اعضای بی تی اس همه سلام علیک کردن و رسید به من
+سلام من ا/ت هستم
_ا/ت بعد از اون اتفاق این رو همه میدونن یه ذره جزئیات
+خوب من نمیدونم تو هر چی راجبم میدونی بگو
_خیله خوب(رو به دوربین) آرمی ها این ا/ت خواهر من این روزا ملقب به دختر آهنین
+جینجا؟
_اوهوم
نامجون :خوب ما قراره جرئت حقیقت بازی کنیم
+من میچرخونم
بطری رو چرخوندم افتاد به نامجون و من
نامجون:جرئت یا حقیقت ؟
+حقیقت
نامجون:اون اونجایی که تو ایرانی هستی در کلاس هفتم اگه اشتباه نکنم معدلت چند بود؟
+خوب من معدلم اگه اشتباه نکنم ۱۹/۸۹ بود
اعضا:اووههههههه
خلاصه چند دست دیگه بازی کردیم و اعضا رفتن من تهیونک هم خیلی خسته بودیم من رفتم اتاقم پتو کشیدم رو خودم و بیهوش شدم بدون عوض کردن لباسام
فلش بک به صبح روز بعد
بیدار شدم دست صورتم رو شستم مسواک زدن آرایشم رو پاک کردم و رفتم طبقه پایین آجوما میز رو چیده بود
+سلام صبح بخیر آجوما
آجوما:سلام دختر صبح تو هم بخیر
_سلام بر همگی
+سلاممم صبح بخیر
آجوما:سلام
_آجوما من دیرم شده تو کمپانی یه چیز میخورم
آجوما:باشه پسرم حتما بخوری ها
_چشم خدافظ ا/ت
+خدافظظظظ
منم صبحانه ام رو خوردن و برگشتم اتاقم تهیونگ حدود یک ساعتی میشد رفته
رفتم سمت گوشی و با تهیونگ تماس گرفتم
_الو بله بفرمایید
+اوپاا منم
_ا/ت کوفت منم منو از سر جلسه بلند کردی بگی منم
+خوب خونه حوصله ام سر رفته
_اماده شو لطفاً یه استایل رسمی بزن یه بادیگارد میفرستم دنبالت وای به حالت اگه استایلت رسمی نباشه
+باشه اوپا خدافظظظظظظظظظظ
_دختره ی دیوونه (لبخند )
۹.۲k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.