لجباز جذابP82
لجباز_جذابP82
آیو"
صدای ات میومد و جیغ میزد...
احساس میکردم کوک داره یه کاری میکنه..
×وااای نکنه کوک بهش... وااای نههه..
بلند تر در میزدمم که یک نفر از کلبه کناریش اومد بیرون..
^میزاری بخوابیم؟
×خب درو باز نمیکنن..
^بزار راحت باشن.. دخالت نکن..
×خفه شو برو تو تا دخلتو نیاوردمم..
^ای بابا یواش تر در بزن..
×باز کن دیگه اه..
هر چی در میزدم فایده نداشت و صدای گریه ات اومد..
گوشمو چسبوندم ببینم چیشده؟
+باشه باشه.. فقط نکن..
_دیگه دیرهه
+کوک تو رو خدا نکن درد دارههه..
_بهت گفتم نخور.. گفتم بخوری انجام میدمم..
+اییی ببخشید کوک دیگه نمیخورمم..
_فایده نداره..
+عاااااهی.. هقق
×کوک بازش این لعنتیوووو
_خفه شو آیو بروو
×ببین اون نمیتونه تحمل کنه.. دعا کن تهیونگ نفهمه چیکار داری میکنی.. ولش کن..
_برو آیو میگمم..
×به تهیونگ داری چه غلطی میکنی..
_اخرش که مال منه..
×بازش کن تو رو خدا.. هر موقع مال تو شد ادامه بده.. کوککک.. ببین اون نمیتونهه.. گوش کن دیگههه..
_برو آیو فایده نداره..
+عااااهیی.. هقق.. نکنننننن..
×جونگ کوکککک... ولش کن دیگه بسشههه..
تقصیر اون نیست دختره اصرار کرد.. ببین اگه باز نکنی میرم تهیونگ و میارم.. اصلا زنگ میزنم به پلیس.. بیاد.. هی گوش میدی؟
بعد از چند دقیقه صدای ات نمیومد و احساس کردم تموم شده دوباره در زدم که کوک درو باز کرد..
×احمق.. برو اونور..
رفتم جای تخت و ات خوابش برده بود..
×فقط دعا کن به تهیونگ نگم بدبخت..
_بگی بلایی سرت میارم که..
×کم نکردی.. اینم روش..
_غلط کرد مست کرد.. میخواست نکنه.. من با کسی شوخی ندارمم..
×تو شوخی بکنی من تعجب میکنم.. گمشو بیرون عوضی.. کارتو که کردی..
در زدن و تهیونگ تومد تو..
÷اینجایین..
×امشب پیش ات میخوابم شما پیش هم بخوابین..
÷بیا بریم..
رفتن و بیرون در رو بستم و رفتم جای ات..
×بیداری؟
+میخوام بخوابمم.. برو اون ور.. ایی
×چیشد خوبی؟
+درد میکنهه
لحافو دادم کنار که خون دیدم..
×واااااییی... خدایااااا.. احمققق
+یه کاری بکن خیلی درد میکنههه..
×زهر خودشو ریخت.. نباید میخوردی گفتم نخووور.. هففف
آیو"
صدای ات میومد و جیغ میزد...
احساس میکردم کوک داره یه کاری میکنه..
×وااای نکنه کوک بهش... وااای نههه..
بلند تر در میزدمم که یک نفر از کلبه کناریش اومد بیرون..
^میزاری بخوابیم؟
×خب درو باز نمیکنن..
^بزار راحت باشن.. دخالت نکن..
×خفه شو برو تو تا دخلتو نیاوردمم..
^ای بابا یواش تر در بزن..
×باز کن دیگه اه..
هر چی در میزدم فایده نداشت و صدای گریه ات اومد..
گوشمو چسبوندم ببینم چیشده؟
+باشه باشه.. فقط نکن..
_دیگه دیرهه
+کوک تو رو خدا نکن درد دارههه..
_بهت گفتم نخور.. گفتم بخوری انجام میدمم..
+اییی ببخشید کوک دیگه نمیخورمم..
_فایده نداره..
+عاااااهی.. هقق
×کوک بازش این لعنتیوووو
_خفه شو آیو بروو
×ببین اون نمیتونه تحمل کنه.. دعا کن تهیونگ نفهمه چیکار داری میکنی.. ولش کن..
_برو آیو میگمم..
×به تهیونگ داری چه غلطی میکنی..
_اخرش که مال منه..
×بازش کن تو رو خدا.. هر موقع مال تو شد ادامه بده.. کوککک.. ببین اون نمیتونهه.. گوش کن دیگههه..
_برو آیو فایده نداره..
+عااااهیی.. هقق.. نکنننننن..
×جونگ کوکککک... ولش کن دیگه بسشههه..
تقصیر اون نیست دختره اصرار کرد.. ببین اگه باز نکنی میرم تهیونگ و میارم.. اصلا زنگ میزنم به پلیس.. بیاد.. هی گوش میدی؟
بعد از چند دقیقه صدای ات نمیومد و احساس کردم تموم شده دوباره در زدم که کوک درو باز کرد..
×احمق.. برو اونور..
رفتم جای تخت و ات خوابش برده بود..
×فقط دعا کن به تهیونگ نگم بدبخت..
_بگی بلایی سرت میارم که..
×کم نکردی.. اینم روش..
_غلط کرد مست کرد.. میخواست نکنه.. من با کسی شوخی ندارمم..
×تو شوخی بکنی من تعجب میکنم.. گمشو بیرون عوضی.. کارتو که کردی..
در زدن و تهیونگ تومد تو..
÷اینجایین..
×امشب پیش ات میخوابم شما پیش هم بخوابین..
÷بیا بریم..
رفتن و بیرون در رو بستم و رفتم جای ات..
×بیداری؟
+میخوام بخوابمم.. برو اون ور.. ایی
×چیشد خوبی؟
+درد میکنهه
لحافو دادم کنار که خون دیدم..
×واااااییی... خدایااااا.. احمققق
+یه کاری بکن خیلی درد میکنههه..
×زهر خودشو ریخت.. نباید میخوردی گفتم نخووور.. هففف
۱۰.۹k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.