اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۲۲
[ویو آنالی]
با سوالی که پرسید علامت سوال های زیادی
تو ذهنم به وجود آمد
واقعا چرا ؟
آنالی: نمی دونم .. با نیشخند نگاهم کرد ادامه داد
جونگ کوک: شاید چون پول براش مهم تر بود
دروغ.. قطعا دروغه داداشم خیلی پولدارتر از اون حرفاس
آنالی: داداشم اونقدر پول داره که بتونه این کشور بخره...پول روش تاثیری نداره
با خنده پر رنگ تر که انگار روی فشار بود گفت
جونگ کوک: چه اعتمادی به داداشت داری....اون حتی برادر واقعی تو هم نیست
آنالی: مهم دی ان ای نیست....مهم احساس و قلب که چی میگه
کم کم داشتم عصبیش می کردم
جونگ کوک: داداشت بخاطر پسر خودش تو فروخت... پارک دانته...
با حرفش تعجب کردم... ولی این واقعاً ممکنه بود.
داداشم واقعا پسرش دوست داشت
آنالی: اگه بخاطر دانته اینجام مهم نیست...اون بهترین شخصی که تمام زندگیم دیدم
خندید گفت
جونگ کوک: عروسک تو تنها هستی تو این بازی.. فقط من موندم برات..
آنالی: بازی وجود نداره...این بازی نیست جنگه..جنگی که تو داداشم ساختیدش و دارید به اطرافیان خودتون صدمه می زنید...من که چیزی برای باخت تو جنگ ندارم ولی تو داری...داداشم داره...پس این بدون بازنده من نیستم
با لحن صدای جدی لب زد
جونگ کوک: پس خوب از این کارا سر در میاری...و این درسته که تو چیزی برای باخت نداری..تو کسی هستی که از هر طرف طرد شدی
لحنش دردناک تر کرد گفت
جونگ کوک: دختری هستی که هیچکس نخواستش...پدر و مادرت نخواستندت.. داداشت بخاطر پسر خودش فروختت
پارت ۲۲
[ویو آنالی]
با سوالی که پرسید علامت سوال های زیادی
تو ذهنم به وجود آمد
واقعا چرا ؟
آنالی: نمی دونم .. با نیشخند نگاهم کرد ادامه داد
جونگ کوک: شاید چون پول براش مهم تر بود
دروغ.. قطعا دروغه داداشم خیلی پولدارتر از اون حرفاس
آنالی: داداشم اونقدر پول داره که بتونه این کشور بخره...پول روش تاثیری نداره
با خنده پر رنگ تر که انگار روی فشار بود گفت
جونگ کوک: چه اعتمادی به داداشت داری....اون حتی برادر واقعی تو هم نیست
آنالی: مهم دی ان ای نیست....مهم احساس و قلب که چی میگه
کم کم داشتم عصبیش می کردم
جونگ کوک: داداشت بخاطر پسر خودش تو فروخت... پارک دانته...
با حرفش تعجب کردم... ولی این واقعاً ممکنه بود.
داداشم واقعا پسرش دوست داشت
آنالی: اگه بخاطر دانته اینجام مهم نیست...اون بهترین شخصی که تمام زندگیم دیدم
خندید گفت
جونگ کوک: عروسک تو تنها هستی تو این بازی.. فقط من موندم برات..
آنالی: بازی وجود نداره...این بازی نیست جنگه..جنگی که تو داداشم ساختیدش و دارید به اطرافیان خودتون صدمه می زنید...من که چیزی برای باخت تو جنگ ندارم ولی تو داری...داداشم داره...پس این بدون بازنده من نیستم
با لحن صدای جدی لب زد
جونگ کوک: پس خوب از این کارا سر در میاری...و این درسته که تو چیزی برای باخت نداری..تو کسی هستی که از هر طرف طرد شدی
لحنش دردناک تر کرد گفت
جونگ کوک: دختری هستی که هیچکس نخواستش...پدر و مادرت نخواستندت.. داداشت بخاطر پسر خودش فروختت
- ۱۴.۰k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط