رمان فیکاگر نبودی
رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙
پارت³⁶
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
یونگی: جیسووو؟ زردچوبه کجاست؟
من:در کابینت بالای سینک.
یونگی: جیسوو؟ ببخشید سبزی کجاست؟
یه نگاه عاقل اندرصفیهانه ای بهش کردم و گفتم: به نظرت، سبزی و کجا بزاریم تا فاسد نشه؟
یونگی: در یخچال.
من: حالا سبزی کجاست؟
یونگی: یخچال.
من: افریننننننن.
ایش این شوگا هم عقل نداره.
حوصله ام پوکیده بود.
فکرش رو بکن، تمام بدنت سر باشه و نتونی تکون بخوری، هیچ چیزی هم واسه سرگرمیت نباشه.
گوشیمو اوردم.
نتم تموم شده بود و عکسای گالریمو نگاه میکردم.
چقد..
دلم واسه جینا تنگ شده.
یعنی الان..حالش خوبه؟
با دستم اشکامو پاک کردم.
خداروشکر دستام و میتونستم تکون بدم.
یونگی: بیاید ناهار دیگه امادست.
منو جین هم زمان نگاه شوگا کردیم و گفتیم: به نظرت من الان سینه خیز بیام سر میز؟
وایی، عجب هماهنگی.
جین غش کرد توی خنده و از این هماهنگی عجیب غریبمون خوشش اومد.
شوگا اومد کمکم کرد که جین باز از اون نگاه های خطرناکش انداخت.
نگرانشم. یه وقت نترکه از حسودی.
جین: کثافططططط من اینجا گاوم که نمیای کمکم؟
یونگی با خنده رفت کمکش و اوردش سر میز.
ناهار خوردیم که ظرفارو هم یونگی شست.
دیگه واقعا به خاطر اینکه نمیتونستم راه برم داشتم دق میکردم.
یه دفعه بلند شدم سر پا و شروع کردم راه رفتن که جین با تعجب گفت: جیسو..داری راه میری؟
تازه متوجه شدم.
چییییییلستنستیایتسیمیمکیدژدذاسدژپ؟
میتونمممممم راهههه برممممم؟
جینم یهو بلند شد و تونست مث من راه بره..
از خوشحالییی زیاد جیغغغ میزدیمم.
یونگی با ترس اومد پایین که مارو دید تعجب کرد.
یونگی: عه..حالتون خوبه؟ فکر کردم اتفاقی افتاد.
جین: نمیبینی پاهامون خوب شدهه و داریمم راه میریممم؟ کوریییییی؟
یونگی تازه متوجه شد و خندید.
اخ خنده هاشم مث گربه است.
از خوشحالی زیاد دوییدم که گردنبندم به پرده گیر کرد و پاره شد.
من: هعییییییییییی.
جین: چیشد؟
رفتم برش داشتم. زنجیرش داغون شده بود.
خیلی ناراحت شدم.
عاشق این گردنبند بودم.
یونگی: خیلی این گردنبند و دوست داری؟
من: اره..خیلی برام عزیزه. اخه چرا یهو خراب شد.
وایسا ببینم.
اوننننن سوالللللل و یونگیییی پرسیدددددد؟
نه!
بدبخت شدم.
با چشمای پر از تعجب و خجالت نگاه یونگی کردم که ابروی انداخت بالا و نیشش باز شد.
وای..نه.. به چوخخ رفتم.
ابروم رفت. الان یونگی فکرای بد بد میکنه. اه.
جین که کلا اخماش تو هم بود.
پارت³⁶
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
یونگی: جیسووو؟ زردچوبه کجاست؟
من:در کابینت بالای سینک.
یونگی: جیسوو؟ ببخشید سبزی کجاست؟
یه نگاه عاقل اندرصفیهانه ای بهش کردم و گفتم: به نظرت، سبزی و کجا بزاریم تا فاسد نشه؟
یونگی: در یخچال.
من: حالا سبزی کجاست؟
یونگی: یخچال.
من: افریننننننن.
ایش این شوگا هم عقل نداره.
حوصله ام پوکیده بود.
فکرش رو بکن، تمام بدنت سر باشه و نتونی تکون بخوری، هیچ چیزی هم واسه سرگرمیت نباشه.
گوشیمو اوردم.
نتم تموم شده بود و عکسای گالریمو نگاه میکردم.
چقد..
دلم واسه جینا تنگ شده.
یعنی الان..حالش خوبه؟
با دستم اشکامو پاک کردم.
خداروشکر دستام و میتونستم تکون بدم.
یونگی: بیاید ناهار دیگه امادست.
منو جین هم زمان نگاه شوگا کردیم و گفتیم: به نظرت من الان سینه خیز بیام سر میز؟
وایی، عجب هماهنگی.
جین غش کرد توی خنده و از این هماهنگی عجیب غریبمون خوشش اومد.
شوگا اومد کمکم کرد که جین باز از اون نگاه های خطرناکش انداخت.
نگرانشم. یه وقت نترکه از حسودی.
جین: کثافططططط من اینجا گاوم که نمیای کمکم؟
یونگی با خنده رفت کمکش و اوردش سر میز.
ناهار خوردیم که ظرفارو هم یونگی شست.
دیگه واقعا به خاطر اینکه نمیتونستم راه برم داشتم دق میکردم.
یه دفعه بلند شدم سر پا و شروع کردم راه رفتن که جین با تعجب گفت: جیسو..داری راه میری؟
تازه متوجه شدم.
چییییییلستنستیایتسیمیمکیدژدذاسدژپ؟
میتونمممممم راهههه برممممم؟
جینم یهو بلند شد و تونست مث من راه بره..
از خوشحالییی زیاد جیغغغ میزدیمم.
یونگی با ترس اومد پایین که مارو دید تعجب کرد.
یونگی: عه..حالتون خوبه؟ فکر کردم اتفاقی افتاد.
جین: نمیبینی پاهامون خوب شدهه و داریمم راه میریممم؟ کوریییییی؟
یونگی تازه متوجه شد و خندید.
اخ خنده هاشم مث گربه است.
از خوشحالی زیاد دوییدم که گردنبندم به پرده گیر کرد و پاره شد.
من: هعییییییییییی.
جین: چیشد؟
رفتم برش داشتم. زنجیرش داغون شده بود.
خیلی ناراحت شدم.
عاشق این گردنبند بودم.
یونگی: خیلی این گردنبند و دوست داری؟
من: اره..خیلی برام عزیزه. اخه چرا یهو خراب شد.
وایسا ببینم.
اوننننن سوالللللل و یونگیییی پرسیدددددد؟
نه!
بدبخت شدم.
با چشمای پر از تعجب و خجالت نگاه یونگی کردم که ابروی انداخت بالا و نیشش باز شد.
وای..نه.. به چوخخ رفتم.
ابروم رفت. الان یونگی فکرای بد بد میکنه. اه.
جین که کلا اخماش تو هم بود.
- ۲.۶k
- ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط