ارباب سالار🌸🔗
#اربابسالار🌸🔗
#پارت78
بعد از رفتن خاتون اسد برگشت سمتم و با قیافه مظلومی گفت:
- لطفاً با من بحث نکن!!!
خانمی که الان از اینجا رد شدو دیدی!؟
این اسمش خاتونه و بزرگ این عمارته...
سرپرست خدمتکاراست ولی از مادر ارباب درجهاش کمتر نیست!!!
هیچکس اینجا بهش بیاحترامی نمیکنه حتی خود ارباب!!!
سری تکون دادم و منم مثل خودش ولوم صدامو آوردم پایین و گفتم:
+منم مشکلی ندارم فقط به سوالم جواب بده
منم قول میدم بدون دعوا و چون و چرا برم داخل اتاق....
اسد سری تکون داد و گفت:
-خب سوالت چی بود؟؟
آب دهنمو قورت دادم و گفتم:
+اگه برم داخل این اتاق چه اتفاقی برام میوفته؟!
اسد مکثی کرد و گفت:
- هیچ اتفاقی واست نمیوفته بهت قول میدم ما فقط دستور گرفتیم که تو رو داخل این اتاق منتظر بذاریم...
تا خود ارباب بیاد باهات صحبت کنه پس از هیچی نترس!!!
لطفا برای این که برای من دردسر درست نکنی و خودتم اذیت نشی
برو داخل اتاق و منتظر بمون...
سری تکون دادم و گفتم:
+باشه!!!
#پارت78
بعد از رفتن خاتون اسد برگشت سمتم و با قیافه مظلومی گفت:
- لطفاً با من بحث نکن!!!
خانمی که الان از اینجا رد شدو دیدی!؟
این اسمش خاتونه و بزرگ این عمارته...
سرپرست خدمتکاراست ولی از مادر ارباب درجهاش کمتر نیست!!!
هیچکس اینجا بهش بیاحترامی نمیکنه حتی خود ارباب!!!
سری تکون دادم و منم مثل خودش ولوم صدامو آوردم پایین و گفتم:
+منم مشکلی ندارم فقط به سوالم جواب بده
منم قول میدم بدون دعوا و چون و چرا برم داخل اتاق....
اسد سری تکون داد و گفت:
-خب سوالت چی بود؟؟
آب دهنمو قورت دادم و گفتم:
+اگه برم داخل این اتاق چه اتفاقی برام میوفته؟!
اسد مکثی کرد و گفت:
- هیچ اتفاقی واست نمیوفته بهت قول میدم ما فقط دستور گرفتیم که تو رو داخل این اتاق منتظر بذاریم...
تا خود ارباب بیاد باهات صحبت کنه پس از هیچی نترس!!!
لطفا برای این که برای من دردسر درست نکنی و خودتم اذیت نشی
برو داخل اتاق و منتظر بمون...
سری تکون دادم و گفتم:
+باشه!!!
۲.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.