عاشق یه خلافکار شدم پارت

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۹

چند دیقه طول کشید ولی بالاخره اومد
وقتی داشت از پله ها میومد پایین خیلی هات و جذاب شده بود....ازش خوشم اومده بود بنظرم خیلی مرد زیبایی میومد
وقتی رسید پایین خدمتکار با دستش میزد به شونم که تعظیم کنم
بزور نگاهمو از تهیونگ گرفتمو تعظیم کردم
(خ همون خدمتکار)
خ : سلام قربان (با عشوه)
خیلی از لحن صداش که با عشوه بود بدم اومد انگار داشت خودشو لوس میکرد برا تهیونگ
خیلی خب قبول میکنم که بهش حسودی کردم ولی نباید همینطور وایسم و ببینم که دارن باهم حرف میزنن پس گفتم
ا.ت : خوش اومدین قربان
سریع لبخند روی لب خدمتکار از بین رفت و نگاهشو به من داد....مثل اینکه اونم حسودیش شده
لبخند شیطانی زدم و بهش توجه نکردم تا بیشتر بسوزه
جدا از این حرفا منتظر جوابی از طرف تهیونگ بودم ولی انگار نه انگار که یه خانم متشخص داره باهاش حرف میزنه (خودشیفته)
حرصم گرفته بود تحمل نکردم گفتم
ا.ت : موش زبونتو خورده گفتم خوش اومدی
همونطور که میخواست بشینه سرشو گرفت بالا و بهم زل زد
تازه فهمیدم چه گندی زدم....باید یجوری جمعش کنم
ا.ت : معذرت میخوام (لوس)
تهیونگ تو ذهنش :
لحظه ای که بهم اون حرفو زد کلی سوال به ذهنم اومد مثلا چطور جرعت میکنه با من اینطوری صحبت کنه ؟ هنوز یه روزم نیست که اینجاست چرا انقدر با پرویی صحبت میکنه ؟
تو همین فکرا بودم که تازه یادم اومد اون یه مامور مخفیه....ازشم بعید نبود اون رفتارا
بیخیال فکر کردن شدم رو راست بهش گفتم
تهیونگ : میدونی داری با کی حرف میزنی ؟
ا.ت : معذرت میخوام ببخشید دست خودم نبود
تهیونگ : بار بعد راحت نمیبخشم یه راست میبرمت اتاق شکنجه
ا.ت : (سکوت)
تهیونگ : بار آخرت باشه
ا.ت : چشم

ادامه دارد...

امروز چند تا دیگه هم آپ میکنم گناه دارین ♡♡
دیدگاه ها (۰)

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۸ا.ت تو ذهنش :رفتم به خدمتکاره گفتم...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۷ دلم نمیخواست برم بیرون دنبال یه ب...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط