پارت

#پارت29
شیطونکِ بابا🥺💜

جوابی نداد که تصمیم‌گرفتم به طبقه دوم برم و ببینم کجاست لششو ، خوبه یه کار کوچیک داشت و این همه لفتش داده بود

پسره چلغوز نگفت حداقل منو اول برسونه و بعد بیاد به کاراش برسه

هوفی کشیدم و یکی یکی پله هارو بالا رفتم و توی دلم جدو آباد افرازو مورد عنایت قرار میدادم

صدامو انداختم تو گلوم و بلند تر صداش زدم:

_ افرااااز؟؟

اما بازم‌جوابی نشنیدم
الهی حلوای شب هفتتو درست کنم‌ پسر کجایی پس؟؟

طبقه دوم ، سه تا اتاق داشت ، باید تک تک چک‌کنم ببینم کجاس این گوریل

به طرف در‌ِ سمت‌ چپی‌ رفتم و بازش کردم ، با دیدن دسشویی پوفی کشیدم و درشو بستم

به سمت اون یکی‌ اتاق رفتم و درشو باز کردم ، با دیدن اتاق قشنگی که تِمش مشکی بود کنجکاو شدم و رفتم داخل

_ الووو؟‌ کسی نیست؟؟‌

وای خدایا دیگه دارم خُل میشم ، کفری پامو کوبیدم رو زمین و دستمو به سرم زدم

خواستم برم به سمت اون یکی اتاق که یکی از پشت بغلم کرد و در گوشم‌‌ پچ زد:

+ آریو لاست بیبی گرل؟

ضربان قلبم رفت رو هزار و با ترس برگشتم عقب که دیدم افراز داره خ‌ُمار نگام میکنه

اخمی‌کردم و گفتم:

_ چیکار میکنی؟؟

دست انداخت دور کمرم و منو به خودش نزدیک تر کرد وگفت:

+ با اجازه کی اومدی تو اتاقم کوچولو؟؟

آب دهنمو قورت دادم و با تته پته گفت:

_ م...من...ف..فقط اومدم....که...ببینم.... کجایی....
دیدگاه ها (۲)

#پارت30شیطونکِ بابا🥺💜_ م...من...ف..فقط اومدم....که...ببینم.....

#پارت31شیطونکِ بابا🥺💜اومدم چیزی بگم‌که بغلم کرد و منو به سمت...

سگ برینه تو ابهتت بچه😝😂

#پارت28شیطونکِ بابا🥺💜+ خونه من....با ترس نگاش کردم و گفتم:_ ...

ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۱۲

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_200_چیزی گفتی؟ هوفی کشید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط