𝕡𝕒𝕣𝕥⁹
𝕡𝕒𝕣𝕥⁹
چرا با وجود خیانتش هنوز دلم میخوادش؟)
+(الان باید چی کار کنم؟ برم یا بمونم بغضمو چیکار کنم؟)
*بهتره بیاین صبحونه!
+(داشتم میرفتم)
*اتت بیا صبحونه!(آره این خوبه! اونا باید با هم کنار بیان)
+گرسنم نیس
رفتم تو اتاقم و ولو شدم رو تخت! و فقط گریه کردم!
×(اون اینجا چیکار میکرد؟ مگه نونا با ات قهر نبود؟ خیلی متاسفم برای رفیقم ک با وجود همه بلا هایی ک ات سرمن آورد اونو راه دادن! باورم نمیشه ک اونا اینقدر بد باشن!)
بلند شد ک بره
*هان وایسا
×ممنون ک دوباره حالمو به هم ریختین!
* دارم میگم وایسا!
هان ایستاد
*اتت پشیمونه از اینکه رفت با ته، از اینکه تور ترک کرد! اون الان چند هفتس ک از تهیونگ جدا شده! اون دیگ تهیونگ رو دوست نداره!
×(چی شد؟ چی میگن؟ ات الان با ته نیس!)
×دروغ میگی!
*قسم میخورم!
"با شنیدن سر و صدا ها رفتم پایین!"
*قسم میخورم!
+هققق
×(نگاش کردم،چرا دلم میلرزه؟ چرا دلم بقلشو میخواد؟)
+ همش تقصیر منه..هققق...تقصیر منه که 2تارفیق اینطوری باهم بحث میکنن! اونم سر من عوضی! همتون منو ببخشین! من اشتباه کردم! هققق هیچکی جز من حق نداره بره!
داشتم میرفتم سمت در ک.... یکی دستمو محکم گرفت و کوبیدم به دیوار ..
+اخخخ...هان(چرا بهش علاقه دارم؟ ولی بازم با دیدنش یاد ته میوفتم!)
×(ذل زدم به چشاش! چقدر خوشگله! اینکه میدونم تمام وجودش قبلا سهم یه پسر دیگ بوده عصبی میشم! چقدر میخوام ببوسمش! بغلش کنم؟ یا دعوا راه بندازم؟ کدوم قشنگ تره؟)
÷(توی چشای هان قشنگ میشه عشقو دید! ات برای عشق هان کوره و فقط اون مثقال علاقه تهو میبینه)
+هانن، هرکاری دلت میخواد بکن! فوش بده! کتکم بزن! از خونه بندازم بیرون! تو حق داری!
×هرکاری دلم خواس؟
+من خیلی عوضی بودم!....
×(تمام دلمو جمع کردمو....!)بوسیدمش!
چرا با وجود خیانتش هنوز دلم میخوادش؟)
+(الان باید چی کار کنم؟ برم یا بمونم بغضمو چیکار کنم؟)
*بهتره بیاین صبحونه!
+(داشتم میرفتم)
*اتت بیا صبحونه!(آره این خوبه! اونا باید با هم کنار بیان)
+گرسنم نیس
رفتم تو اتاقم و ولو شدم رو تخت! و فقط گریه کردم!
×(اون اینجا چیکار میکرد؟ مگه نونا با ات قهر نبود؟ خیلی متاسفم برای رفیقم ک با وجود همه بلا هایی ک ات سرمن آورد اونو راه دادن! باورم نمیشه ک اونا اینقدر بد باشن!)
بلند شد ک بره
*هان وایسا
×ممنون ک دوباره حالمو به هم ریختین!
* دارم میگم وایسا!
هان ایستاد
*اتت پشیمونه از اینکه رفت با ته، از اینکه تور ترک کرد! اون الان چند هفتس ک از تهیونگ جدا شده! اون دیگ تهیونگ رو دوست نداره!
×(چی شد؟ چی میگن؟ ات الان با ته نیس!)
×دروغ میگی!
*قسم میخورم!
"با شنیدن سر و صدا ها رفتم پایین!"
*قسم میخورم!
+هققق
×(نگاش کردم،چرا دلم میلرزه؟ چرا دلم بقلشو میخواد؟)
+ همش تقصیر منه..هققق...تقصیر منه که 2تارفیق اینطوری باهم بحث میکنن! اونم سر من عوضی! همتون منو ببخشین! من اشتباه کردم! هققق هیچکی جز من حق نداره بره!
داشتم میرفتم سمت در ک.... یکی دستمو محکم گرفت و کوبیدم به دیوار ..
+اخخخ...هان(چرا بهش علاقه دارم؟ ولی بازم با دیدنش یاد ته میوفتم!)
×(ذل زدم به چشاش! چقدر خوشگله! اینکه میدونم تمام وجودش قبلا سهم یه پسر دیگ بوده عصبی میشم! چقدر میخوام ببوسمش! بغلش کنم؟ یا دعوا راه بندازم؟ کدوم قشنگ تره؟)
÷(توی چشای هان قشنگ میشه عشقو دید! ات برای عشق هان کوره و فقط اون مثقال علاقه تهو میبینه)
+هانن، هرکاری دلت میخواد بکن! فوش بده! کتکم بزن! از خونه بندازم بیرون! تو حق داری!
×هرکاری دلم خواس؟
+من خیلی عوضی بودم!....
×(تمام دلمو جمع کردمو....!)بوسیدمش!
۲۰.۷k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.