p11
تهیون اومد نزدیکم و خواست دستشو بزار پشت کمرم ولی بوکو دستشو گرفت
بوکو:اهم من رفتم پشت سرم میاین فهمیدی؟
تیهون:باشه داداش چرا انقدر بداخلاق؟
+باشه دیگه بیا بریم بوکو توهم برو
دیگه چیزی نگفت و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
تیهون:صبر کن ببینم بوکسو چرا راهو اشتباه میره؟
+نه اشتباه نمیره داره میره جیمین و دوستاشو برداره
تهیون:عه ما بخاطر اون دوستاش اینجا اومدیم؟
+دیگه چیکار کنم...
بعد چند ساعت رسیدیم مدرسه (مدرسشون خیلیییی بزرگه و حیاط بزرگی داره توی حیاط پارتی گرفتن)
از ماشین پیاده شدیم جیمین واقعا لباسای شیک و اسپرت پوشیده بود حتی دوستاشم خیلی خوب شده بودن تهیون دستشو روی کمرم گذاشت
تهیون:بریم هانی؟
+بریم
رفتیم داخل حیاط که با میز های دراز و کوچیک سفید رنگ بودن جک و سونگ جو رو دیدیم و رفتیم پیششون هردوشون صوتی زدن و به ما نگاه کردن
سوگ:چقدر رومانتیک
تهیون:چه خبرا؟
جک:والا شمارو دیدیم خوشحال شدیم..خیلی بهم میاین
خدمتکارا اومدن و لیوان شراب رو به هرکدوممون دادن
تهیون:میتونی بخوری؟
+نمیدونم تاحالا نخوردم
جک:خوب اگه حالت بد میشه نخور
+نه دوست دارم امتحان کنم
تهیون:باشه بخور ولی اکه حالت بد شد دیگه لب نزن
شرابو تا ته خوردم مزه تلخی میداد و معدمو میسوزوند ولی حس خوبی داره
تهیون:خوبه؟
+اوهوم..فعلا بستمه ولی اکه بازم آوردن واسه منم بردار من برم دستشویی میام
تهیون:به روی چشم
رفتم دستشویی و بعدش اومدم بیرون که جیمینو جلوم دیدم خواستم از بغلش رد بشم نزاشت از این ور خواستم رد بشم بازم نزاشت
_حالت خوبه؟
+خوبم..اگه الانم بزاری میخوام برم
راهو باز کرد و رفتم حیاط
تهیون:بیا لیدی اینم شرابت
+ممنون
اونم سر کشیدم کامل سه چهار تا خوردم دنبال بوکسو میگشتم
جونگ سو:دنبال چیزی میگردی جی هی؟
+هوم بوکو کجاس؟
جونگ سو:اونا داره با یه دختر حرف میزنه
+کو؟
جونگ سو:بیا ببرمت تو که حالت اصلا خوب نیس
جونگ سو بازومو گرفت و به سمت بوکو برد و خودش رفت
بازوی بوکو رو گرفتم که برگشت طرفم
+اوپا این خانم کیه؟
بوکو:جی..جی هی؟حالت خوبه؟
+هی خانم لطفا مزاحمش نشو فهمیدی؟بیا بریم
درحالی که بازوشو گرفته بودم و با خودم میکشوندمش منو برگردوند
بوکو:جی هیا حالت خوبه؟
+من عالیم
بوکو:هوم؟نکنه تو نوشیدنی خوردی؟
+آره...خیلی خوشمزست
درحالی که گارسون داشت میرفت یه لیوان دیگه هم برداشتم و خواستم بخورم که این دفعه جیمین دستمو گرفت
_بوکو تو برو من حواسم بهش هست،چته چرا انقدر میخوری؟
+یااا ولم کن میخوام بخورم
_جی هی اعصابمو بهم نریز اونو بزار کنار
+به تو ربطی نداره
_خیلیم ربط داره
+برو کنار دیگهههه.. یا...میگم برو کنار
_اونو بدش به من
+چرا انقدر گیر میدی آخه تهیووون
_چیه میخوای دوست پسرت کمکت کنه؟
+جیمین بسه نمیدمش واسه خودمه
_هوووم واسه توعه؟اصلا تو میدونی الان تهیون داره چیکار میکنه؟
+منظورت چیه؟
_الان داره با یه دختره دیگه لاس میزنه
+خو..خوب به من چه؟
_مگه عاشقش نیستی؟
+اصلا آره عاشقشم...از کجا میخوای ثابت کنی؟
_تو اصلا هیچی از اون تهیون کثیف نمیدونی..اکه واقعیت رو بدونی بازم پیشش میمونی؟
+تو..تو چرا انقدر گیر دادی به من؟اصلا به تو چه به تو چه
_باشه برو پیشش ولی اگه پشیمون شدی دیگه بدون من نیستم که هواتو داشته باشم
+تو کی هوامو داشتی که الان بخوای داشته باشی هاااا؟(با جیغ و داد)
_من همیشه هواتو داشتم یعنی انقدر دورت شلوغ بود که نفهمیدی؟
+برو اونور
بوکو:اهم من رفتم پشت سرم میاین فهمیدی؟
تیهون:باشه داداش چرا انقدر بداخلاق؟
+باشه دیگه بیا بریم بوکو توهم برو
دیگه چیزی نگفت و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
تیهون:صبر کن ببینم بوکسو چرا راهو اشتباه میره؟
+نه اشتباه نمیره داره میره جیمین و دوستاشو برداره
تهیون:عه ما بخاطر اون دوستاش اینجا اومدیم؟
+دیگه چیکار کنم...
بعد چند ساعت رسیدیم مدرسه (مدرسشون خیلیییی بزرگه و حیاط بزرگی داره توی حیاط پارتی گرفتن)
از ماشین پیاده شدیم جیمین واقعا لباسای شیک و اسپرت پوشیده بود حتی دوستاشم خیلی خوب شده بودن تهیون دستشو روی کمرم گذاشت
تهیون:بریم هانی؟
+بریم
رفتیم داخل حیاط که با میز های دراز و کوچیک سفید رنگ بودن جک و سونگ جو رو دیدیم و رفتیم پیششون هردوشون صوتی زدن و به ما نگاه کردن
سوگ:چقدر رومانتیک
تهیون:چه خبرا؟
جک:والا شمارو دیدیم خوشحال شدیم..خیلی بهم میاین
خدمتکارا اومدن و لیوان شراب رو به هرکدوممون دادن
تهیون:میتونی بخوری؟
+نمیدونم تاحالا نخوردم
جک:خوب اگه حالت بد میشه نخور
+نه دوست دارم امتحان کنم
تهیون:باشه بخور ولی اکه حالت بد شد دیگه لب نزن
شرابو تا ته خوردم مزه تلخی میداد و معدمو میسوزوند ولی حس خوبی داره
تهیون:خوبه؟
+اوهوم..فعلا بستمه ولی اکه بازم آوردن واسه منم بردار من برم دستشویی میام
تهیون:به روی چشم
رفتم دستشویی و بعدش اومدم بیرون که جیمینو جلوم دیدم خواستم از بغلش رد بشم نزاشت از این ور خواستم رد بشم بازم نزاشت
_حالت خوبه؟
+خوبم..اگه الانم بزاری میخوام برم
راهو باز کرد و رفتم حیاط
تهیون:بیا لیدی اینم شرابت
+ممنون
اونم سر کشیدم کامل سه چهار تا خوردم دنبال بوکسو میگشتم
جونگ سو:دنبال چیزی میگردی جی هی؟
+هوم بوکو کجاس؟
جونگ سو:اونا داره با یه دختر حرف میزنه
+کو؟
جونگ سو:بیا ببرمت تو که حالت اصلا خوب نیس
جونگ سو بازومو گرفت و به سمت بوکو برد و خودش رفت
بازوی بوکو رو گرفتم که برگشت طرفم
+اوپا این خانم کیه؟
بوکو:جی..جی هی؟حالت خوبه؟
+هی خانم لطفا مزاحمش نشو فهمیدی؟بیا بریم
درحالی که بازوشو گرفته بودم و با خودم میکشوندمش منو برگردوند
بوکو:جی هیا حالت خوبه؟
+من عالیم
بوکو:هوم؟نکنه تو نوشیدنی خوردی؟
+آره...خیلی خوشمزست
درحالی که گارسون داشت میرفت یه لیوان دیگه هم برداشتم و خواستم بخورم که این دفعه جیمین دستمو گرفت
_بوکو تو برو من حواسم بهش هست،چته چرا انقدر میخوری؟
+یااا ولم کن میخوام بخورم
_جی هی اعصابمو بهم نریز اونو بزار کنار
+به تو ربطی نداره
_خیلیم ربط داره
+برو کنار دیگهههه.. یا...میگم برو کنار
_اونو بدش به من
+چرا انقدر گیر میدی آخه تهیووون
_چیه میخوای دوست پسرت کمکت کنه؟
+جیمین بسه نمیدمش واسه خودمه
_هوووم واسه توعه؟اصلا تو میدونی الان تهیون داره چیکار میکنه؟
+منظورت چیه؟
_الان داره با یه دختره دیگه لاس میزنه
+خو..خوب به من چه؟
_مگه عاشقش نیستی؟
+اصلا آره عاشقشم...از کجا میخوای ثابت کنی؟
_تو اصلا هیچی از اون تهیون کثیف نمیدونی..اکه واقعیت رو بدونی بازم پیشش میمونی؟
+تو..تو چرا انقدر گیر دادی به من؟اصلا به تو چه به تو چه
_باشه برو پیشش ولی اگه پشیمون شدی دیگه بدون من نیستم که هواتو داشته باشم
+تو کی هوامو داشتی که الان بخوای داشته باشی هاااا؟(با جیغ و داد)
_من همیشه هواتو داشتم یعنی انقدر دورت شلوغ بود که نفهمیدی؟
+برو اونور
۱۰.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.