درحالی که مطمئن نبودم اون قراره بابت تاخیرم بهم زنگ بزنه یا من قراره ...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }
𝒫𝒶𝓇𝓉 ³
.
.
درحالی که مطمئن نبودم اون قراره بابت تاخیرم بهم زنگ بزنه یا من قراره از خواب برای شام بیدارش کنم باشه ای گفتم و در اتاق رو باز کردم که با دوتا دختر مواجه شدم که داشتن سعی میکردن با حجم وسایلی که اورده بودن کلیید و بیرون بیارن و درو باز کنن
سلامی بهم کردن و سری تکون دادم و بدون اینکه درو ببندم از اتاق بیرون رفتم و وارد اسانسور شدم . خوابگاه روز اول خیلی شلوغ بود ، اما خوشحال بودم که بالاخره به این مدرسه اومدم ؛ از خوابگاه خارج شدم و به سمت مدرسه حرکت کردم ، پیاده روی توی این هوای برفی خیلی لذت بخش بود . پیاده تا مدرسه بیست دقیقه ای راه بود . وقتی رسیدم هنوز دانش آموزانی بودن که داشتن برای ثبت نام یا خوابگاه و بیشترشون پسر بودن ؛ خوبیِ این مدرسه این بود که تا پایه دوازدهم داشت ، و از یه طرف دیگه بخاطر وجود موقعیت این مدرسه احتمال گرفتن بورسیه برام بالا تر بود
همونطور که داشتم فکر میکردم چشمم خورد به برگه‌ای که همه دورش جمع شده بودن ، جدول کلاس بندی بود؟ چقدر زود نصبش کردن مگه همه ثبت نام کردن ؟ به سمتش رفتم ، دیجیتال بود ، پس بخاطر همین اونجا بود ، تقریبا هر چند دقیقه ای یه بار یه اسم به هر کلاس اضافه میشد . دنبال اسم خودم گشتم ، کلاس 5_9 ، پس کلاس پنج بودم ؛ میخواستم از تابلو رد شم اما قبلش به سرم زد اسم داهی هم پیدا کنم ، بر اساس الفبا چک کردم و بالاخره پیداش کردم ، " سو داهی " اونم بود ، اونم توی کلاس 5_9 بود ؛ ناخودآگاه لبخندی به لبام اومد ، یه بغل دستیِ مفید پیدا کردم!
گوشیم زنگ خورد ، تایمر گذاشته بودم تا برگردم و به شام برسم ؛ برگشتم و سرم محکم به کسی خورد ، سرمو بالا آوردم و پسری رو دیدم که دستاش رو سریع بالا اورد و تند تند گفت
سئو : معذرت می..
اما بعد از اینه چشماش با چشمام تماس پیدا کرد حرفش رو قطع کرد ، منتظر وایسادم تا ادامه معذرت خواهیش رو بگه اما همینطوری نگام میکرد
ملودی : مشکلی نیست..
میخواستم رد شم که شروع کرد حرف زدن
سئو : جون‌سئو هستم ، لی جون‌سئو ، و شما؟
نگاهمو بهش برگردوندم ، وقت نداشتم باهاش صحبت کنم
ملودی : چوی ملودی
به پشتش که چندتا پسر دیگه وایساده بودن اشاره کرد
سئو :خوشبختم ، هولم دادن و نتونستم ببینمت تقصیر من بود ببخشید
دوباره حرفمو تکرار کردم
ملودی : مشکلی نیست گفتم که بخشیدمت
میخواست صحبت کنه اما زودتر ازش گفتم
ملودی : من باید برم ، کار دارم
توی ذوقش خورد اما راهو برام باز کرد ، برای اینکه بی ادبی نکرده باشم گفتم
ملودی : از آشنایی باهات خوشحال شدم سئو ، فعلا
یکی از پسر ها از پشت به کمرش زد و محکم تکونش داد و کشیده گفت "اوووووو ، سِئوووووو" و اون با لبخند گشادی برام دست تکون داد و خداحافظی کرد
شروع کردم راه رفتن به سمت خوابگاه ، ساعتو نگاه کردم ، اگر میدوییدم بهتر بود ! شروع کردم تند راه رفتن و کم کم دوییدم . به در خوابگاه که رسیدم وایسادم و دستام رو روی زانو هام گذاشتم ، شال گردنیمو پایین تر کشیدم تا بتونم راحت نفس بکشم ، داخل رفتم و بعد از ثبت ورودی به سمت آسانسور حرکت کردم .
دیدگاه ها (۰)

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ⁴..وقتی در اتاق رو باز کردم متوج...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ⁵..هالمونی : ایگو چقدر تو مهربون...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ²..درحالی که پیاده و چمدون به دس...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ¹..< ⁸ years ago >نفس عمیقی کشید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط