پارت

#پارت202

ظرف تخمه را روی زمین گذاشت و چهار زانو روی زمین و جلوی تلویزیون نشست ...

هیچ وقت نمیتوانست موقع فوتبال با فاصله ی زیادی از تلویزیون بنشیند...
عادتش بود و چه قدر فرنوش سر این بد عادتی هایش دعوایش میکرد.

شایان_میخوای برو توی تلویزیون بشین!

مهسا بلند خندید و گفت :

_عاطفه تو هم نمیتونی رو کاناپه بشینی یا اثرات هم نشینی با این دختر عموی ماس؟

عاطفه دستی به شالش کشید و با خنده گفت:

_گزینه ی دوم!

شایان_پ تو هم قربانی هستی!

ماهان یک مشت تخمه برداشت و گفت :

_هیس هیس ساکت شید ، بازی شروع شد.

مهری با ذوق جیغی کشید گفت :

_وواااای من چه قد دلم تنگشون بود!

عاطفه انگشت هایش را در هم گره کرد.
حس خوبی بود !
بودنش و دیدنش از پشت صفحه ی تلویزیون !
مخصوصا ، الان که از نزدیک هم دیده بودش ...

...
دیدگاه ها (۲)

#پارت203 ماهان_اَه اَه اَه ، موقعیت ب اون هلویی رو گل نکرد ب...

#پارت204_گلللللللل ، عاطفه و مهرنوش و ماهان !بالا و پایین می...

#پارت200"دل نازک شده ام ، نمیدانم علتش چیست؟!گاهی مثل دختر ...

#پارت199غزاله از بالای پله ها حواسش به بهرام و محبت هایش به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط