راه خیانت🤍 🥀
#راه_خیانت🤍 🥀
Part 14
کوک
نمیدونم چرا داغ کردم بزار جلسه تموم بشه واییی
جلسه تموم شد
سوکیونگ:ددی چی شده چرا قرمز شدی
کوک:آهه نمیدونم چرا دا*غ کردم
سوکیونگ اومد روی پام نشست و د*ی*ک مو فشار داد
کوک:آهههههه نکن لا*مص*ب وای
کوک بو*س*ش کرد
کوک خیلی ح*ش*ری شده بود و خیلی سریع
دست بهکار شدو بغلش کردو تا دمه ( اتاق استراحتش تخت داره )ت*خ*ت بو*س*ش کردو گذاشتش روی ت*خ*ت لباسا شون و در آوردن کوک ک*ی*س ما*ر*ک های بنفش رو گردنش و ترقوه هاش می زاشت
رفت سراغ س*ی*نه هاش و سریع آزادش کردو کی*س ما*ر*ک های خیلی بنفش می زاشت داشت می رفت پایین تر که
سوکیونگ؛کوک تا همین جا بسته
کوک: چرااااا اههه
سوکیونگ:بقیش باشه خونه من
کوک باشه
ا/ت
سوار ماشین شدم و رسیدم و وارد شرکت شدم رفتم دمه دفتر دیدم کوک نیست (ا/ت نمیدونه کوک اتاق استراحت داره)
رفتم پیش منشی اونم نبود رفتم پیش اون یکی منشی
ا/ت:خانم منشی شما نمی دانید آقای جئون کجا هستن؟
منشی:نه خانم شاید اتاق استراحت باشن
تا می خواستم برم تو دفتر کوک از اتاق اومد بیرون با سوکیونگ عرق های یخ کرده بود که همه می تونستن ببینن
ا/ت شک کرده بود به سوکیونگ
ا/ت:آنیو جونگکوکا
کوک:سلام عزیزم اینجا چی کار....می کنی
ا/ت:چی شده ؟
کوک:هیچی فقط یه شرکت پولمون رو خورده داریم با منشی کیم بریم بگیریم
ا/ت:الان وقت نداری حرف بزنیم
کوک : نه اصلا وقت ندارم همین حالا شم دیر شده ولی خب راجب چی ؟
ا/ت:هیچی حالا بیا خونه بهت میگم
کوک:اوک من رفتم
کوک و سوکیونگ سوار ماشین شدن و به سمت خونه سوکیونگ رفتن
ا/ت
به این دختره خیلی حس بدی دارم احساس می کنم یه جایی دیدمش بزار برم دنبالشون ببینم چی میشه.......
Part 14
کوک
نمیدونم چرا داغ کردم بزار جلسه تموم بشه واییی
جلسه تموم شد
سوکیونگ:ددی چی شده چرا قرمز شدی
کوک:آهه نمیدونم چرا دا*غ کردم
سوکیونگ اومد روی پام نشست و د*ی*ک مو فشار داد
کوک:آهههههه نکن لا*مص*ب وای
کوک بو*س*ش کرد
کوک خیلی ح*ش*ری شده بود و خیلی سریع
دست بهکار شدو بغلش کردو تا دمه ( اتاق استراحتش تخت داره )ت*خ*ت بو*س*ش کردو گذاشتش روی ت*خ*ت لباسا شون و در آوردن کوک ک*ی*س ما*ر*ک های بنفش رو گردنش و ترقوه هاش می زاشت
رفت سراغ س*ی*نه هاش و سریع آزادش کردو کی*س ما*ر*ک های خیلی بنفش می زاشت داشت می رفت پایین تر که
سوکیونگ؛کوک تا همین جا بسته
کوک: چرااااا اههه
سوکیونگ:بقیش باشه خونه من
کوک باشه
ا/ت
سوار ماشین شدم و رسیدم و وارد شرکت شدم رفتم دمه دفتر دیدم کوک نیست (ا/ت نمیدونه کوک اتاق استراحت داره)
رفتم پیش منشی اونم نبود رفتم پیش اون یکی منشی
ا/ت:خانم منشی شما نمی دانید آقای جئون کجا هستن؟
منشی:نه خانم شاید اتاق استراحت باشن
تا می خواستم برم تو دفتر کوک از اتاق اومد بیرون با سوکیونگ عرق های یخ کرده بود که همه می تونستن ببینن
ا/ت شک کرده بود به سوکیونگ
ا/ت:آنیو جونگکوکا
کوک:سلام عزیزم اینجا چی کار....می کنی
ا/ت:چی شده ؟
کوک:هیچی فقط یه شرکت پولمون رو خورده داریم با منشی کیم بریم بگیریم
ا/ت:الان وقت نداری حرف بزنیم
کوک : نه اصلا وقت ندارم همین حالا شم دیر شده ولی خب راجب چی ؟
ا/ت:هیچی حالا بیا خونه بهت میگم
کوک:اوک من رفتم
کوک و سوکیونگ سوار ماشین شدن و به سمت خونه سوکیونگ رفتن
ا/ت
به این دختره خیلی حس بدی دارم احساس می کنم یه جایی دیدمش بزار برم دنبالشون ببینم چی میشه.......
۲۲.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.