نفرتی که تبدیل به عشق شد

نفرتی که تبدیل به عشق شد
P15
(ویو ا.ت)
تقریبا ساعت ۱ بود خیلی خوابم میومد رفتم روی تختم دراز کشیدم چشمام رو روی هم گذاشتم که صدایی مثل کشیده شدن چیز تیزی به شیشه شنیدم .‌..؟
صدای چی بود ؟ دستم رو روی قلبم گذاشتم ۲۰۰تا در دقیقه میزد خیلی ترسیدم
داشتم به خودم امید میدادم که شاید صدای کشیده شدن شاخه درخت بوده که دوباره شنیدم ...دوباره همون صدا خیلی ترسیده بودم بلند شدم و به سمت در حرکت کردم .‌.؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در قفل بود ولی ..ولی من که قفلش نکرده بودم ؟؟؟
صدا بیشتر و بلند تر میشد جوری که حس میکردم دقیقا از کنارم این صدا رو میشنوم
جیغ کشیدم و شروع به گریه کردن کردم تا یکی بیاد و نجاتم بده
(ویو کوک)
چند دقیقه ای هست که توی تختم دراز کشیدم ولی خوابم نمی‌برد
داشتم با خودم کلنجار می رفتم که صدای جیغ ا.ت رو شنیدم سریع از جام بلند شدم و تند به سمت اتاقش رفتم در رو باز کردم پشت در نشسته بود و داشت گریه میکرد بلندش کردم و توی بغلم گرفتمش
_هیسسس چیزی نیس من اینجام .. من اینجام آروم باش
براید بغلش کردم و بردمش توی اتاق خودم نشوندمش روی تخت
_چیشده ؟خواب بدی دیدی؟
با گریه ماجرا رو برام تعریف کرد
یعنی چی بوده که سعی داشته ا.ت رو اذیت کنه
دیدگاه ها (۵)

نفرتی که تبدیل به عشق شدP16یعنی چی بوده که سعی داشته ا.ت رو ...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP17(پرش زمانی به حال)(ویو کوک)خانم ل...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP14_من که دیدمت، دیگه چرا خجالت میکش...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP13چجوری بهش بگم که بس کنه؟چجوری؟(وی...

هرزه ی حکومتی پارت ۴ که جیمین و جیهوپ...دستاشون و گذاشتن روی...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط