پارت90:
#پارت90:
از ماشین پیاده شدم خواستم زنگ رو فشار بدم که صدایی من رو از جام پروند:
-من اینجام!
دستم رو قلبم گذاشتم، که خنده ریزی رو کنارم شنیدم؛ الینا بود. این چرا مثل جن ظاهر میشد؟ یه نیمچه بچه من رو ترسوند؟
با ته خندهای گفت:
- چته بابا؟! بچت یه وقت نیوفته!
بی ادب! با اخم نگاش کردم که متوجه حرفش شد. دستش رو دهنش گذاشت و خودش رو جمع کرد و آروم سلامی کرد.
سرم رو تکون دادم و به سمت ماشین رفتم.
-سوار شو!
دیدم از جاش تکون نخورد؛ شیشه ماشین رو پایین اوردم و گفتم:
- نمیخوای سوار شی؟!
-چ..چرا اومدم.
بی تعارف در شاگرد رو باز کرد و نشست. و در ماشین رو رو چنان کوبوند.با تعجب نگاش میکردم.
خدایی این دختر عجب رویی داره، حالا به ارمیا حق میدم که اسمش رو زلزله سیو کنه.
با اخم نگاش کردم و گفتم:
- آروم تر هممیتونستی در ماشین رو ببندی!
پرو تو چشام زد و با حرص گفت:
- خب حالا چه اخمی هم میکنه، تو بهم بگو داداشم کجاست؟چرا یک ساعته منو علاف کردی اینجا؟ اصلا بگو ببینم گوشیش دست تو چیکار میکنه؟ میگم...
هووف چقدر حرف میزد یه راست منو زیر سوال گرفته بود. دستمو به معنی سکوت بالا اوردم.
- یکی یکی بپرس همه جواب سوالات رو میدم. بزار یه جایی بریم بشینیم حداقل!
قبل اینکه حرف بزنه ادامه دادم:
- یه پارک این نزدیکیا هست میریم اونجا همه چی بهت میگم
مثل اینکه قانع شده بود چون ساکت سرجاش نشست. ماشین و روشن کردم و به سمت پارکی ک تو مسیرمون بود، روندم.
از ماشین پیاده شدم خواستم زنگ رو فشار بدم که صدایی من رو از جام پروند:
-من اینجام!
دستم رو قلبم گذاشتم، که خنده ریزی رو کنارم شنیدم؛ الینا بود. این چرا مثل جن ظاهر میشد؟ یه نیمچه بچه من رو ترسوند؟
با ته خندهای گفت:
- چته بابا؟! بچت یه وقت نیوفته!
بی ادب! با اخم نگاش کردم که متوجه حرفش شد. دستش رو دهنش گذاشت و خودش رو جمع کرد و آروم سلامی کرد.
سرم رو تکون دادم و به سمت ماشین رفتم.
-سوار شو!
دیدم از جاش تکون نخورد؛ شیشه ماشین رو پایین اوردم و گفتم:
- نمیخوای سوار شی؟!
-چ..چرا اومدم.
بی تعارف در شاگرد رو باز کرد و نشست. و در ماشین رو رو چنان کوبوند.با تعجب نگاش میکردم.
خدایی این دختر عجب رویی داره، حالا به ارمیا حق میدم که اسمش رو زلزله سیو کنه.
با اخم نگاش کردم و گفتم:
- آروم تر هممیتونستی در ماشین رو ببندی!
پرو تو چشام زد و با حرص گفت:
- خب حالا چه اخمی هم میکنه، تو بهم بگو داداشم کجاست؟چرا یک ساعته منو علاف کردی اینجا؟ اصلا بگو ببینم گوشیش دست تو چیکار میکنه؟ میگم...
هووف چقدر حرف میزد یه راست منو زیر سوال گرفته بود. دستمو به معنی سکوت بالا اوردم.
- یکی یکی بپرس همه جواب سوالات رو میدم. بزار یه جایی بریم بشینیم حداقل!
قبل اینکه حرف بزنه ادامه دادم:
- یه پارک این نزدیکیا هست میریم اونجا همه چی بهت میگم
مثل اینکه قانع شده بود چون ساکت سرجاش نشست. ماشین و روشن کردم و به سمت پارکی ک تو مسیرمون بود، روندم.
۱۵.۳k
۱۹ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.