پارت

پارت ۱۱
لنی و لورا درحال خوردن بود و کوک محو لنی شد بود که یهویی تهیونگ میگه کوک چرا به لنی زل زدی و نوشیدنی می پر توی گلوی لنی
کوک لنی حالت خوب
لنی یخورده سرفه میکنه و میگه آره خوبم ممنون و با اشاره به کوک میگه بیا بریم این دوتا تنها باشن
کوک لنی من دارم میرم توی فضای باز تو هم میای
لنی باشه بریم
تهیونگ بد از این که اونا رفتن
تهیونگ: دوست پسر داری
لورا چی نه
تهیونگ پس خوب
توی فضای باز کوک بیا بریم اونور
لنی اکی
بد کوک لنی رو تکیه میده به نرد
لنی چیکار میکنی
کوک ام..... راستش از بد مهمونی یه حسی داشت اما الان مطمئنم
دوست دارم ......و لنی رو می میبوs💋
بد از ۲ مین از هم جدا میشن
لنی منم دوست دارم
کوک ولی من عاشقتم
لنی منم
لنی خب ببینم اون دوتا چیکار کردن
توی اون مدت آیسا تهیونگ و لورا میبینه و میر پیششون
لنی و کوک دست همو گرفت بودن اما وقتی دیدن لورا اومد سریع درست همو ول کرد بودن
آیسا عه شما هم این جایین
کوک اره
لنی در گوش لورا میگه تا کجا پیش رفتین
لورا هیچی بابا تو اومدیم نزدیک بشیم آیسا اومد
لنی اهان
کوک همین جوری محو لنی بود که آیسا برگشت گفت
آیسا شما ها با هم اومدیدن
تهیونگ نه اتفاقی همدیگرو دیدم
آیسا باشه ( توی ذهنش میدوم یجیزی اینحا مشکوک)
#رمان #تهیونگ #تهیونگ
دیدگاه ها (۴)

پارت ۱۲مدرسه مافیایی آیسا باشه (توی ذهنش میدونم یه خبر هایی ...

پارت ۱۳ بچه ها هورا پرش زمانی به ۱ ساعت بد زنگ تفریح خورد لن...

پارت ۱۰ مدرسه‌ مافیایی کوک و لنی به هم نگاه کردن یجوری و بد ...

پارت۹مدرسه مافیایی کوک اکی پس ساعت سا میبینمتلنی اکی بای پرش...

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط