پارت
پارت ۱۳
بچه ها هورا
پرش زمانی به ۱ ساعت بد
زنگ تفریح خورد
لنی وای چرا آخه باید امتحان جغرافیا باشه
لورا چرا مگه
لنی خیلی توش ضعیفم
کوک تو چی ضعیفی
لنی تو جغرافیا
کوک میخوای بهت کمک کنم جغرافیا من خیلی خوب
لنی واقعا
تهیونگ اره بالاترین نمره جغرافیا دو داره توی کلاس
لنی باشه
آیسا دارین راجب چی حرف میزنن
لنی کوک میخواد بهم توی جغرافیا کمک کنه
آیسا پس میشه به منم کمکم کنی
کوک نمیدونم و یه نگاه ریز به لنی انداخت
لنی هم برای نشونه رضایت سرشو تکون داد
آیسا چرا به لنی نگاه میکنی
کوک هیچی همین جوری
کوک پس خیلی خب امروز ساعت ۴ بیاین کتابخونه مجتمع ما
لنی باشه
آیسا باشه
پرش زمانی به ۵ ساعت بد
لنی وایسا ساعت چند وای چی ۳:۱۵ بهتر برم حاضر شم ۳۰ مین بد لنی حاضر شد و به راننده زنگ زد و ۱۵ مین تو راه بود رسید
دم در مجتمع
لنی داشت این و اون رو نگاه میکرد و دنبال کوک میگشت که کوک از پشتسرش بغلش کرد
لنی برگشت پشت سرشو نگاه کرد و دید کوک
لنی داری چیکار میکنی الان یکی میبینه
کوک خب بیبینه مگه دوست دختر من نیستی
لنی اره ولی ممکن آیسا بیبینه
کوک اشکال نداره و لپ لنی رو بوس میکنه
لنی خیلی خب بیا بریم سر درس
کوک خیلی خب بریم
توی کتابخونه
آیسا سلام لنی سلام کوک (با یه لحن، لوس)
کوک و لنی سلام بیا بشین
کوک خیلی خب بچه ها این تست رو بدین ببینم در چه هدین
انی و آیسا باشه
لنی و آیسا درحال تست دادن بودن که کوک محو لنی شد بود و زیر لب زمزمه کرد چطور یه آدم میتونه انقدر خوشحال باشه
آیسا چیزی گفتی
کوک نه داشتم با خودم حرف میزدم
بد از تموم شدن تیت
خب بچه ها بیاین اول از غار ها شروع کنیم
پرش زمانی به ۲ ساعت بد
آیسا بچه ها خداحافظ
کوک و لنی خداحافظ
لنی خیلی خب منم برم
کوک چی کجا
لنی اومد بودیم درس بخونیم
کوک باشه ولی
و لنی رو می زار روی میز
کوک فکر کن این هم جز درس ات
و کوک لنی رو می بوسه 💋
و بد از ۳ مین از هم جدا میشن
لنی چه درس خوبی
کوک پس بزار بیشتر بهت یاد بدم
لنی الان نه الان همین رو یاد بگیر بد
کوک باشه
و دوباره لنی رو میبوسه و بد از ۲ مین از هم جدا میشن
لنی چیکار میکنی
کوک خودت گفتی الان فقط این رو یاد بگیریم
لنی باشه ولی منظورم این نبود
#رمان #تهیونگ #جونگکوک
بچه ها هورا
پرش زمانی به ۱ ساعت بد
زنگ تفریح خورد
لنی وای چرا آخه باید امتحان جغرافیا باشه
لورا چرا مگه
لنی خیلی توش ضعیفم
کوک تو چی ضعیفی
لنی تو جغرافیا
کوک میخوای بهت کمک کنم جغرافیا من خیلی خوب
لنی واقعا
تهیونگ اره بالاترین نمره جغرافیا دو داره توی کلاس
لنی باشه
آیسا دارین راجب چی حرف میزنن
لنی کوک میخواد بهم توی جغرافیا کمک کنه
آیسا پس میشه به منم کمکم کنی
کوک نمیدونم و یه نگاه ریز به لنی انداخت
لنی هم برای نشونه رضایت سرشو تکون داد
آیسا چرا به لنی نگاه میکنی
کوک هیچی همین جوری
کوک پس خیلی خب امروز ساعت ۴ بیاین کتابخونه مجتمع ما
لنی باشه
آیسا باشه
پرش زمانی به ۵ ساعت بد
لنی وایسا ساعت چند وای چی ۳:۱۵ بهتر برم حاضر شم ۳۰ مین بد لنی حاضر شد و به راننده زنگ زد و ۱۵ مین تو راه بود رسید
دم در مجتمع
لنی داشت این و اون رو نگاه میکرد و دنبال کوک میگشت که کوک از پشتسرش بغلش کرد
لنی برگشت پشت سرشو نگاه کرد و دید کوک
لنی داری چیکار میکنی الان یکی میبینه
کوک خب بیبینه مگه دوست دختر من نیستی
لنی اره ولی ممکن آیسا بیبینه
کوک اشکال نداره و لپ لنی رو بوس میکنه
لنی خیلی خب بیا بریم سر درس
کوک خیلی خب بریم
توی کتابخونه
آیسا سلام لنی سلام کوک (با یه لحن، لوس)
کوک و لنی سلام بیا بشین
کوک خیلی خب بچه ها این تست رو بدین ببینم در چه هدین
انی و آیسا باشه
لنی و آیسا درحال تست دادن بودن که کوک محو لنی شد بود و زیر لب زمزمه کرد چطور یه آدم میتونه انقدر خوشحال باشه
آیسا چیزی گفتی
کوک نه داشتم با خودم حرف میزدم
بد از تموم شدن تیت
خب بچه ها بیاین اول از غار ها شروع کنیم
پرش زمانی به ۲ ساعت بد
آیسا بچه ها خداحافظ
کوک و لنی خداحافظ
لنی خیلی خب منم برم
کوک چی کجا
لنی اومد بودیم درس بخونیم
کوک باشه ولی
و لنی رو می زار روی میز
کوک فکر کن این هم جز درس ات
و کوک لنی رو می بوسه 💋
و بد از ۳ مین از هم جدا میشن
لنی چه درس خوبی
کوک پس بزار بیشتر بهت یاد بدم
لنی الان نه الان همین رو یاد بگیر بد
کوک باشه
و دوباره لنی رو میبوسه و بد از ۲ مین از هم جدا میشن
لنی چیکار میکنی
کوک خودت گفتی الان فقط این رو یاد بگیریم
لنی باشه ولی منظورم این نبود
#رمان #تهیونگ #جونگکوک
- ۷.۰k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط