Part
Part 5
یونگ سو: دختر کیونییی چراااا
ا،ت : ببخشید آخه واقعا خیلی من کوک و دوست دارم
یونگ سو: هی تورحت ببین چون رفیقی چیزی نمیگم
ا،ت : لازم ببخشید
یونگ سو: نه بابا اشکال نداره انگار خدا نمیخواد. من ر،،،،،ل بزنم
ات،: پس چطور بچه میخوای بیاری تو که خیلی بچه دوست داری
هاری: یونگ سو مریم مقدسه😂
یونگ سو: هاری جان لطفاً خفه
ا،ت : اووو کوک داره زنگ میزنه
هاری: جواب بده بزار رو بلند گو
ا،ت : الو کوکی
کوک: سلام ا،ت
یونگ سو: سلام چطوری
کوک: خوبم سر کلاسی ببین اون رفیقت که بچستو اذیت که نکردی
ا،ت : نه بابا ببین فقط من باید برم الان کلاسم شروع میشه
کوک: باشه بیبی بای
قطع میکنه
یونگ سو: اوق بیبی بعد منظورش از بچه با من بود
ا،ت : اره
یونگ سو: از الان از کوک متنفرم
ا،ت : با عشق من درست صحبت کنا
یونگ سو : باشه بابا
یونگ سو: دختر کیونییی چراااا
ا،ت : ببخشید آخه واقعا خیلی من کوک و دوست دارم
یونگ سو: هی تورحت ببین چون رفیقی چیزی نمیگم
ا،ت : لازم ببخشید
یونگ سو: نه بابا اشکال نداره انگار خدا نمیخواد. من ر،،،،،ل بزنم
ات،: پس چطور بچه میخوای بیاری تو که خیلی بچه دوست داری
هاری: یونگ سو مریم مقدسه😂
یونگ سو: هاری جان لطفاً خفه
ا،ت : اووو کوک داره زنگ میزنه
هاری: جواب بده بزار رو بلند گو
ا،ت : الو کوکی
کوک: سلام ا،ت
یونگ سو: سلام چطوری
کوک: خوبم سر کلاسی ببین اون رفیقت که بچستو اذیت که نکردی
ا،ت : نه بابا ببین فقط من باید برم الان کلاسم شروع میشه
کوک: باشه بیبی بای
قطع میکنه
یونگ سو: اوق بیبی بعد منظورش از بچه با من بود
ا،ت : اره
یونگ سو: از الان از کوک متنفرم
ا،ت : با عشق من درست صحبت کنا
یونگ سو : باشه بابا
- ۱۰.۸k
- ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط