شایان بود
شایان بود
شایان: به به چه خانومی چطوری نفس
دیانا: ببند اون دهن کثیفتو
ارسلان: دیانا کیه؟
شایان: باز این گوه اومد
دیانا: هرررررر گوه عمته
یکی زد تو گوشم
ارسلان: دیدم یکی زد تو گوش دیانا دیدم شایانه هویییییی چیکار میکنی
شایان: دوس دارم بزنم به گوه خورش ربطی نداره
ارسلان: تو غلط کردی میزنیش منم یکی زدمش
شایان: برای چی میزنی عوضیییی
ارسلان: مثه خودت دوس دارم
بیا بریم دیانا
دیانا: یهو شایان ارسلانو هل داد دستش خورد به لبه در نیکا م امیر هم اومد
امیر: هوششش چته تو دعوا داری روانی مریض
ارسلان: به چه جرعتی منو میزنی
شایان: گوه نخور بابا
ارسلان: من تو رو نمیخورم
امیر: بابا ولش کن این یه فراری بدبخته دیانا درو ببند
ارسلان: دستم خیلی درد میکرد ولی به رو خودن نیاوردم
امیر: داداش خوبی؟
ارسلان: آره خوبم
دیانا: ارسلان ارسلان خوبی؟ چیزیت شد؟ ها؟
ارسلان: نه بابا هیچی نشد
دیانا: خداروشکر یهو. گوشیم زنگ. خورد با اسمی که دیدم تعجب کردم....
#رمان
#اردیا
#نیکامیر
#اکیپ_سلاطین
شایان: به به چه خانومی چطوری نفس
دیانا: ببند اون دهن کثیفتو
ارسلان: دیانا کیه؟
شایان: باز این گوه اومد
دیانا: هرررررر گوه عمته
یکی زد تو گوشم
ارسلان: دیدم یکی زد تو گوش دیانا دیدم شایانه هویییییی چیکار میکنی
شایان: دوس دارم بزنم به گوه خورش ربطی نداره
ارسلان: تو غلط کردی میزنیش منم یکی زدمش
شایان: برای چی میزنی عوضیییی
ارسلان: مثه خودت دوس دارم
بیا بریم دیانا
دیانا: یهو شایان ارسلانو هل داد دستش خورد به لبه در نیکا م امیر هم اومد
امیر: هوششش چته تو دعوا داری روانی مریض
ارسلان: به چه جرعتی منو میزنی
شایان: گوه نخور بابا
ارسلان: من تو رو نمیخورم
امیر: بابا ولش کن این یه فراری بدبخته دیانا درو ببند
ارسلان: دستم خیلی درد میکرد ولی به رو خودن نیاوردم
امیر: داداش خوبی؟
ارسلان: آره خوبم
دیانا: ارسلان ارسلان خوبی؟ چیزیت شد؟ ها؟
ارسلان: نه بابا هیچی نشد
دیانا: خداروشکر یهو. گوشیم زنگ. خورد با اسمی که دیدم تعجب کردم....
#رمان
#اردیا
#نیکامیر
#اکیپ_سلاطین
۷.۹k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.