همیشه لبخند میزنم تا وقتی منو میبینی لبخند به لب تو هم بی
همیشه لبخند میزنم تا وقتی منو میبینی لبخند به لب تو هم بیاد . .جوری میدرخشم که اسممو سر زبون کل دنیا بشنوی… قول میدم.. خدافظ بابا.. تند تند به خوابم بیا باشه?? دلم میخواد ببینمت
اشکام بدون اخیار سرازیر شدن ..ملافه رو بالا کشیدم
×بسه ا/ت
سرشو به نشونه تایید تکون داد و از اونجا خارج شدیم
توی راه رو قدم میزدیم
+هرچقدر پول میخواد بهش بده تا شکایتشو پس بگیره
×اما اون تورو دزدیده بود
+فقط میخوام برگردم کره ..میخوام برگردم پشت میکروفنم ..بعد از خاکسپاری مستقیم برگردیم باشه? نمیخوام سوم ، هفتم ، چهلم یا هر چیز دیگه ای رو اینجا باشم.. نمیدونم میتونم خودمو کنترول کنم یا نه ..
×باشه عزیزم درستش میکنم
با اسرار ا/ت ، دکتر مرخصش کرد و رفتیم خونه مادربزرگ پدری ا/ت..هر دو مادر بزرگش و دخترا خونه بودن..
دخترا اومدن سمت ا/ت ..بزور جلوی خودشونو گرفتن گریه نکنن..
بیتا هم اونجا بود
+ازت متنفرم (خیلی سرد و بی اهمیت گفت )
حتی توان جنگیدن با بیتارو هم نداشت
×دخترا ا/ت رو ببرین تو اتاق ..
ا/ت رفت و من رفتم سمت بیتا بهش گفتم....
#loveme°•
اشکام بدون اخیار سرازیر شدن ..ملافه رو بالا کشیدم
×بسه ا/ت
سرشو به نشونه تایید تکون داد و از اونجا خارج شدیم
توی راه رو قدم میزدیم
+هرچقدر پول میخواد بهش بده تا شکایتشو پس بگیره
×اما اون تورو دزدیده بود
+فقط میخوام برگردم کره ..میخوام برگردم پشت میکروفنم ..بعد از خاکسپاری مستقیم برگردیم باشه? نمیخوام سوم ، هفتم ، چهلم یا هر چیز دیگه ای رو اینجا باشم.. نمیدونم میتونم خودمو کنترول کنم یا نه ..
×باشه عزیزم درستش میکنم
با اسرار ا/ت ، دکتر مرخصش کرد و رفتیم خونه مادربزرگ پدری ا/ت..هر دو مادر بزرگش و دخترا خونه بودن..
دخترا اومدن سمت ا/ت ..بزور جلوی خودشونو گرفتن گریه نکنن..
بیتا هم اونجا بود
+ازت متنفرم (خیلی سرد و بی اهمیت گفت )
حتی توان جنگیدن با بیتارو هم نداشت
×دخترا ا/ت رو ببرین تو اتاق ..
ا/ت رفت و من رفتم سمت بیتا بهش گفتم....
#loveme°•
۱۲.۵k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.