پارت ۳
پارت ۳
کوکویو
همین جوری داشتم نگاه میکردم ک پسره سیلی به ات زد اینجور که معلوم بود اسمش اته که صدای پرستاری که بغلمون زود رو شنیدم میگفت
&بیچاره دکتر کیم دلم واسش میسوزه
&اره خیلی گناه داره بدبخت
-ببخشید موضوع چیه؟
& این پسره رو میبینی بزور داره با دکتر کیم ازدواج میکنه میگن یه روانیه بغلیشم پدره دکتره یه قمار باز اشغال به تمام معنا
&تازه ما چند بار کبودی روی دست دکتر کیم دیدیم انگار میزنتش
∆دلم سوخت واسش
&تازه کجاشو دیدین علاقه شدیدی به گروه بی تی اس بود فکر کنم اره داشت و پدرش فکر میکرد به خاطر اونا ازدواج نمیکنه واسه همین انقدر زدنش ک اصلا*بی تی اس نمیشناسه *اسمش میشه گذاشت شکنجه
یا تعجب داشتم نگاه میکرد یعنی اارمیه؟
+چان بیا دفترم صحبت کنیم زشته توروخدا
÷چی ها ابروت رفت هر*ز*ه خانم؟
ات ویو
میخواست یکی دیگه بزنه زیر گوشم چشمام و بستم ک دیدم هیچی حس نکردم! سرم اوردم بالا دیدم جونگ کوک بود
÷تو دیگه کی هستی؟
-یه بار دیگه دست روش بلند کن تا من بهت نشون بدم کیم
یه نفر : وای اون جئون جونگ کوک نیست عررر خوش به حالش
÷هه تو میدونی کیم؟
-هر خری باشی یه رِول ازت بالا ترم
داشتم با تعجب نگاش میکردم که تهیونگ اومد سمتم و منو گرفت پشتش حس بچه کوچیکا رو میدادم که کار بدی کردن و میخوان کتک بخورن :)
ب.ا: برین کنار ببینم بچه سالا ات اینا کین
∆فوضولی ؟
ب.ا : تو به چه جرئت...
-ادامه؟
نمیخاستم کش پیدا کنه اومدم جمعش کنم
+شما دخالت نکنی...
-خفه
÷درست صحبت کن
-ببند بالا مگه باتوم
÷با زنمی
-یجوری میگی زنم انگار چقدر واست مهمه اخه بچه جون برو دنبال درس و مشقت تو چه به ازدواج
÷من با یه بشکن اینجارو میخرم
-من میتونم صد شبیه همین بیمارستان بهترشو بخرم
چی میزنی؟
÷برو کنار جوجه ات بیا بریم
∆جایی بات نمیاد
ب.ا: دخترمههه
- دخترت بود دست یه هول نمینداختیش
با عصبانیت گرفتن رفتن
-چیه نگاه داره؟ برین سراغ کارتون دیگه *داد
سرم و سمت ات بردم داشت نگام میکرد
-خوبی؟
✨✨✨✨✨
کوکویو
همین جوری داشتم نگاه میکردم ک پسره سیلی به ات زد اینجور که معلوم بود اسمش اته که صدای پرستاری که بغلمون زود رو شنیدم میگفت
&بیچاره دکتر کیم دلم واسش میسوزه
&اره خیلی گناه داره بدبخت
-ببخشید موضوع چیه؟
& این پسره رو میبینی بزور داره با دکتر کیم ازدواج میکنه میگن یه روانیه بغلیشم پدره دکتره یه قمار باز اشغال به تمام معنا
&تازه ما چند بار کبودی روی دست دکتر کیم دیدیم انگار میزنتش
∆دلم سوخت واسش
&تازه کجاشو دیدین علاقه شدیدی به گروه بی تی اس بود فکر کنم اره داشت و پدرش فکر میکرد به خاطر اونا ازدواج نمیکنه واسه همین انقدر زدنش ک اصلا*بی تی اس نمیشناسه *اسمش میشه گذاشت شکنجه
یا تعجب داشتم نگاه میکرد یعنی اارمیه؟
+چان بیا دفترم صحبت کنیم زشته توروخدا
÷چی ها ابروت رفت هر*ز*ه خانم؟
ات ویو
میخواست یکی دیگه بزنه زیر گوشم چشمام و بستم ک دیدم هیچی حس نکردم! سرم اوردم بالا دیدم جونگ کوک بود
÷تو دیگه کی هستی؟
-یه بار دیگه دست روش بلند کن تا من بهت نشون بدم کیم
یه نفر : وای اون جئون جونگ کوک نیست عررر خوش به حالش
÷هه تو میدونی کیم؟
-هر خری باشی یه رِول ازت بالا ترم
داشتم با تعجب نگاش میکردم که تهیونگ اومد سمتم و منو گرفت پشتش حس بچه کوچیکا رو میدادم که کار بدی کردن و میخوان کتک بخورن :)
ب.ا: برین کنار ببینم بچه سالا ات اینا کین
∆فوضولی ؟
ب.ا : تو به چه جرئت...
-ادامه؟
نمیخاستم کش پیدا کنه اومدم جمعش کنم
+شما دخالت نکنی...
-خفه
÷درست صحبت کن
-ببند بالا مگه باتوم
÷با زنمی
-یجوری میگی زنم انگار چقدر واست مهمه اخه بچه جون برو دنبال درس و مشقت تو چه به ازدواج
÷من با یه بشکن اینجارو میخرم
-من میتونم صد شبیه همین بیمارستان بهترشو بخرم
چی میزنی؟
÷برو کنار جوجه ات بیا بریم
∆جایی بات نمیاد
ب.ا: دخترمههه
- دخترت بود دست یه هول نمینداختیش
با عصبانیت گرفتن رفتن
-چیه نگاه داره؟ برین سراغ کارتون دیگه *داد
سرم و سمت ات بردم داشت نگام میکرد
-خوبی؟
✨✨✨✨✨
۳.۳k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.