هانتر
#هانتر
#پارت ۱۰
درد ..رنج ..عذاب
انسان ها در مرحله ای از زندگی هر یک رو میچشن..
اما اینکه همه ی بال ها و اتفاق ها توی یک زمان اتفاق بیوفته...قطعا غیر قابل هضمِ!
و کارما..!
طبیعت نظاره گر همه چیزه و تقاص هرکسی رو پس میده!
چرخه ی طبیعت همه رنج هارو به رنج دهنده برمیگردونه..
اما..این چرخه برای رسیدن به آرامش ؛
کمی دیر عمل میکنه :جونگکوک ویو :
دستی به سر شانه اش کشیدن و نگاهی به شاخه گل "زرد" توی دستش کرد!
حساب زمانی ک به دیدارش نیومده بود از دستش در رفته بود!
چند هفته یا چند ماه از آمدنش به مزار معشوقِ بی وفاش میگذشت!؟
از مابین مزار ها گذشت و به آخرین قطعه ی اون ردیف رسید!
درست همونجایی که ههرین دفن شده!
روی زانوهاش خم شد و گلِ زرد رو روی سنگ سرد گذاشت..
گلِ زرد.. به معنای احساسات تنفر آمیز عاشق به معشوق خودش...
+ شاید باید بهت بگم سالم..یا شاید هم ارزشش رو نداری..!
لعنت به خودم که از همون روز اول دلم برات لرزید..!
حاال این روانی هنوز هم تو حسی بین تنفر و عالقه گیر کرده..
باید ازت متنفر باشم....ولی هنوزم اون گوشه قلبم یه عالقه نسبت بهت هست..!
نگران نباش..کورش میکنم! اون کورسوی نورانیِ عالقه باید خاموش بشه
میشنوی لی ههرین..؟
با داد گفت و ضربه ای به اون سنگِ سرد زد..
هیچوقت غرورش اجازه نداد که در حضور جانگ برای اون دختر قطره ای اشک بریزه و موفق
هم بود!
پنج سال شده بود و اون حاال عادت کرده بود به جلد جدیدش!
حتی خوده جئون جونگکوک جلدش رو باور کرده بود.."فلش بک 2017"
+ جانگسو! میدونی مادر چقدر نگرانته!؟
یک هفته اس که هیچ خبری ازت نیست!
جانگسو: خیلی خب بابا دور برت نداره! همینم مونده بود تو بیای نصیحتم کنی!
+ باشه .. میشه بگی کجا بودی؟
جانگسو : دلیلی نمیبنم بهت جواب پس بدم جوجه کوچولوی پدر جئون!
+ جونگسو .. هیچقوت قرار نیست با من خوب بشی؟ مگه من چیکارت کردم ؟
جانگسو لحنش رو مسخره کرد
جانگسو : اوه اوه جناب جونگکوک فازِ معلمی برداشتن...
صورتش از مسخره وار تغیر کرد و از چشماش خشم رو متنقل کرد :
برو کنار از سر راهم!! درضمن..یه مهمون کوچولو داریم تا از حموم بیام ازش پذیرایی کن
جوجو
جانگکوک زیر لب غرید و دندون غروچه ای رف : به من نگو جوجو!
× ام...س..سالم
جانگسو : اوه ههرین..بیا بیا..اینم جونگکوک کوچولوی ما التبه از تو یکم بزرگتره ها..باهم قایم
باشک بازی کنین تا من بیام..
×عا..م.. سالم جونگکوک شی..
+ اوه..سالم ببخشید برادرم یکمی
#پارت ۱۰
درد ..رنج ..عذاب
انسان ها در مرحله ای از زندگی هر یک رو میچشن..
اما اینکه همه ی بال ها و اتفاق ها توی یک زمان اتفاق بیوفته...قطعا غیر قابل هضمِ!
و کارما..!
طبیعت نظاره گر همه چیزه و تقاص هرکسی رو پس میده!
چرخه ی طبیعت همه رنج هارو به رنج دهنده برمیگردونه..
اما..این چرخه برای رسیدن به آرامش ؛
کمی دیر عمل میکنه :جونگکوک ویو :
دستی به سر شانه اش کشیدن و نگاهی به شاخه گل "زرد" توی دستش کرد!
حساب زمانی ک به دیدارش نیومده بود از دستش در رفته بود!
چند هفته یا چند ماه از آمدنش به مزار معشوقِ بی وفاش میگذشت!؟
از مابین مزار ها گذشت و به آخرین قطعه ی اون ردیف رسید!
درست همونجایی که ههرین دفن شده!
روی زانوهاش خم شد و گلِ زرد رو روی سنگ سرد گذاشت..
گلِ زرد.. به معنای احساسات تنفر آمیز عاشق به معشوق خودش...
+ شاید باید بهت بگم سالم..یا شاید هم ارزشش رو نداری..!
لعنت به خودم که از همون روز اول دلم برات لرزید..!
حاال این روانی هنوز هم تو حسی بین تنفر و عالقه گیر کرده..
باید ازت متنفر باشم....ولی هنوزم اون گوشه قلبم یه عالقه نسبت بهت هست..!
نگران نباش..کورش میکنم! اون کورسوی نورانیِ عالقه باید خاموش بشه
میشنوی لی ههرین..؟
با داد گفت و ضربه ای به اون سنگِ سرد زد..
هیچوقت غرورش اجازه نداد که در حضور جانگ برای اون دختر قطره ای اشک بریزه و موفق
هم بود!
پنج سال شده بود و اون حاال عادت کرده بود به جلد جدیدش!
حتی خوده جئون جونگکوک جلدش رو باور کرده بود.."فلش بک 2017"
+ جانگسو! میدونی مادر چقدر نگرانته!؟
یک هفته اس که هیچ خبری ازت نیست!
جانگسو: خیلی خب بابا دور برت نداره! همینم مونده بود تو بیای نصیحتم کنی!
+ باشه .. میشه بگی کجا بودی؟
جانگسو : دلیلی نمیبنم بهت جواب پس بدم جوجه کوچولوی پدر جئون!
+ جونگسو .. هیچقوت قرار نیست با من خوب بشی؟ مگه من چیکارت کردم ؟
جانگسو لحنش رو مسخره کرد
جانگسو : اوه اوه جناب جونگکوک فازِ معلمی برداشتن...
صورتش از مسخره وار تغیر کرد و از چشماش خشم رو متنقل کرد :
برو کنار از سر راهم!! درضمن..یه مهمون کوچولو داریم تا از حموم بیام ازش پذیرایی کن
جوجو
جانگکوک زیر لب غرید و دندون غروچه ای رف : به من نگو جوجو!
× ام...س..سالم
جانگسو : اوه ههرین..بیا بیا..اینم جونگکوک کوچولوی ما التبه از تو یکم بزرگتره ها..باهم قایم
باشک بازی کنین تا من بیام..
×عا..م.. سالم جونگکوک شی..
+ اوه..سالم ببخشید برادرم یکمی
- ۴.۲k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط