و وراد اتاق شدمرفتم نشستم روی صندلی

و وراد اتاق شدم،رفتم نشستم روی صندلی

هایی که کنار هم چیدا شده بودن

مدیر :چه کمکی از دستم بر میاد

ا.ت :ببخشید توهین نباشه ها ولی این چه

مدیریتی هست که چنین پرستار هایی داره چ.....

مدیر :ببخشید ولی پرستار های ما بهترین

پرستار ها هستن و مدرک ها .....

ا.ت :من از بهتر بودن، و اینا حرف نمیزنم

که،حرف من اینکه چرا زمانی که من روی

صندلی خوابیدم باید صبح با صدای فحشو

توهین های پرستار پاشم این چه وضعشه

یه بار دیگه تکرار بشه بیمارستان رو گزارش میکنم

و بدون اینکه منتظر حرفی از طرفش باشم

کیفمو برداشتم و رفتم سمت در خروجی
دیدگاه ها (۰)

⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡☆عمارت☆پارت :2مشغول خوندن بودم که...

(چند ماه بعد)چند ماه گذشت ولی هنوز نامجون بهوش نیومده،این چن...

که یهو با تکون های شدیدی که بهم وارد شد یهو چشمامو عین چی با...

☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑استاد سرد اما جذابپارت : 38ا.ت : ها چی ...

فیک مافیای سیاه من part 3

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط