☆♡پارت: ۴۰♡☆
☆♡پارت: ۴۰♡☆
*جونگ کوک*
همین که اومدیم تو خوابگاه سویونگ فورا رفت بالا تو اتاق.. انگار خیلی خسته بود...
تهیونگ: من خیلی گشنمه!
جی هوپ: اره منم!
نامجون: می خواین غذا سفارش بدیم...
جین: اره.. خسته ایم کسی حال نداره بره غذا درست کنه...
نامجون هیونگ زنگ زد و غذا سفارش داد.. منم رفتم بالا که لباسامو عوض کنم... رفتم بالا و در زدم... اما جواب نداد.. اروم در و باز کردم و رفتم تو که دیدم خوابه.. حتی لباساشم عوض نکرده بود... منم بی سر و صدا لباسمو عوض کردم و رفتم پایین که بیدار نشه...
شوگا: جونگ کوک.. به سویونگم می گفتی بیاد پایین غذا بخوره...
جونگ کوک: خواب بود بیدارش نکردم...
جی هوپ: کار خوبی کردی بزار استراحت کنه...
جین: براش غذا نگه می داریم...
جیمین: راستی قراره فردا قسمت جدید ران بی تی اس جدید فیلم برداری کنیم...
نامجون: اره...
شوگا: از اخرین قسمتی که ضبط کردیم خیلی وقته میگذره...
جی هوپ: اره ی ۳ یا ۴ ماهی میشه...
جونگ کوک: البته این دفه سویونگم هست.. دیگه هشت نفریم...
جیمین: اره...
صدای زنگ در اومد...
نامجون: فک کنم غذاهارو اوردن...
نامجون هیونگ رفت در و باز کردو غذا هارو گرفت و اورد... اون هارو گذاشت روی میز...
نامجون: بیاین شروع کنیم...
اعضا: باشه...
رفتیم سر میز و شروع کردیم به خوردن...
جی هوپ: اخ چقد گشنم بود!
تهیونگ: اره منم...
غذا هارو خوردیم و شروع کردیم به جمع کردن میز که سویونگ از پله ها اومد پایین...
*سویونگ*
از خواب بیدار شدم فک کنم ی ساعتم نشده که خوابیدم هنوز یکم خسته بودم اما نمی خواستم بازم بخوابم پس بلند شدم و لباسامو عوض کردم و رفتم پایین که ی چیزی بخورم خیلی گشنم بود... رفتم پایین که دیدم دارن میز و جمع می کنن...
جونگ کوک: بیدار شدی؟
سویونگ: اره... گشنم بود اومدم پایین ی چیزی بخورم...
جین: پس صبر کن غذا سفارش داده بودیم برای تو ام نگه داشتیم.. تو بشین الان برات میارم...
سویونگ: باشه مرسی...
شرطا:
لایک: ۴۰
کامنت: ۴۰
زود شرطارو برسونید چون پارتای بعدی قراره جالب تر شه 😉
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
*جونگ کوک*
همین که اومدیم تو خوابگاه سویونگ فورا رفت بالا تو اتاق.. انگار خیلی خسته بود...
تهیونگ: من خیلی گشنمه!
جی هوپ: اره منم!
نامجون: می خواین غذا سفارش بدیم...
جین: اره.. خسته ایم کسی حال نداره بره غذا درست کنه...
نامجون هیونگ زنگ زد و غذا سفارش داد.. منم رفتم بالا که لباسامو عوض کنم... رفتم بالا و در زدم... اما جواب نداد.. اروم در و باز کردم و رفتم تو که دیدم خوابه.. حتی لباساشم عوض نکرده بود... منم بی سر و صدا لباسمو عوض کردم و رفتم پایین که بیدار نشه...
شوگا: جونگ کوک.. به سویونگم می گفتی بیاد پایین غذا بخوره...
جونگ کوک: خواب بود بیدارش نکردم...
جی هوپ: کار خوبی کردی بزار استراحت کنه...
جین: براش غذا نگه می داریم...
جیمین: راستی قراره فردا قسمت جدید ران بی تی اس جدید فیلم برداری کنیم...
نامجون: اره...
شوگا: از اخرین قسمتی که ضبط کردیم خیلی وقته میگذره...
جی هوپ: اره ی ۳ یا ۴ ماهی میشه...
جونگ کوک: البته این دفه سویونگم هست.. دیگه هشت نفریم...
جیمین: اره...
صدای زنگ در اومد...
نامجون: فک کنم غذاهارو اوردن...
نامجون هیونگ رفت در و باز کردو غذا هارو گرفت و اورد... اون هارو گذاشت روی میز...
نامجون: بیاین شروع کنیم...
اعضا: باشه...
رفتیم سر میز و شروع کردیم به خوردن...
جی هوپ: اخ چقد گشنم بود!
تهیونگ: اره منم...
غذا هارو خوردیم و شروع کردیم به جمع کردن میز که سویونگ از پله ها اومد پایین...
*سویونگ*
از خواب بیدار شدم فک کنم ی ساعتم نشده که خوابیدم هنوز یکم خسته بودم اما نمی خواستم بازم بخوابم پس بلند شدم و لباسامو عوض کردم و رفتم پایین که ی چیزی بخورم خیلی گشنم بود... رفتم پایین که دیدم دارن میز و جمع می کنن...
جونگ کوک: بیدار شدی؟
سویونگ: اره... گشنم بود اومدم پایین ی چیزی بخورم...
جین: پس صبر کن غذا سفارش داده بودیم برای تو ام نگه داشتیم.. تو بشین الان برات میارم...
سویونگ: باشه مرسی...
شرطا:
لایک: ۴۰
کامنت: ۴۰
زود شرطارو برسونید چون پارتای بعدی قراره جالب تر شه 😉
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
۱۶.۳k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.