love at school p 36
love at school p 36
رفتم سریع یکی از هودی هاشو برداشتم و دویدیم تو آشپزخونه آروم خودی رو پوشیدم و رفتم کنار گاز
ات.ایشششش الان واقعا باید یه چیزی درست کنممم؟چینچاااااا هوففففف
موهای بازمو با دستم به هم ریختم رفتم تو کابینتارو گشتم که یه پلاستیک که انگار تازه گذاشته شده بود اونجا و دیدم اون دیشب اونجا نبود پس حتما جیمین گرفته
بازش کردم
سوا.*جیغغغغغغغغغغغغغغ
جوری جیغ زدم که خونه لرزید و جیمین با نگرانی پله هارو شیش تا یکی میپرید
جیمین.چاگیی خوبییی
تو جعبه شیشه نوتلا بوددد
پریدم بغلش
سوا.مرسیییییییییی
جیمین.یاااا زهره ترکم کردی دختررر
سوا.حیحی
شیشه نوتلا رو بردم و نشستم رو مبل
دیدم جیمین بهم میخندید
سوا.چیه
اومد روم خیمه زد
جیمین.میدونستی لباسام خیلی بهت میان؟شبیه بچه کوچولوها شدی
سوا.من از اولم کوشولو بودم-کیوت-
جیمین.به این کارت ادامه بدی به بچه ها میگم نیان
شاید انجام یه کار دیگه بیشتر خوش بگذره .هوم؟-منحرفانه-
سوا.باشه باشه گوه خوردممم
لبمو بوسید و بلند شد
منم در شیشرو باز کردم و یه قاشق گذاشتم دهنم داشتم میخوردمش و هنوز تموم نشده بود که با دهن پر شیشرو جلو بردم و گفتم
سوا.میخوری؟
شیشرو گرفت گذاشت رو میز و لبشو به لبم نزدیک کرد اما دهنم رو بستم که لبمو گاز گرفت و دهنم باز شد اونم از فرصت استفاده کرد و زبونشو کرد تو دهنم و کل شکلاتو برداشت
جیمین.اوهوم خوشمزست
یکی زدم به شونش که خندید و رفت بالا
بعد چند دقیقه اومد کنارم
منم خودمو تو بغلش جا دادم
جیمین.بیب
سوا.هوم
جیمین.میگم اگه من مافیا بشم.......ترکم میکنی ؟
سوا.چی
جیمین قضیه رو برام تعریف کرد
سوا.تقصیر تو نیست
پدرت مجبورت کرده
مطمینم تو بخاطر ما دوتا مجبور شدی قبول کنی
وقتی تو بخاطر من و نینیمون همچین کاری کردی
من هم حق ترک کردنت رو ندارم مگه نه؟
لبخند زدم که در جوابش لبخندی از خوشحالی زد و اشکی از ناراحتی ریخت بعدم بوسیدم که همراهیش کردم
رفتم سریع یکی از هودی هاشو برداشتم و دویدیم تو آشپزخونه آروم خودی رو پوشیدم و رفتم کنار گاز
ات.ایشششش الان واقعا باید یه چیزی درست کنممم؟چینچاااااا هوففففف
موهای بازمو با دستم به هم ریختم رفتم تو کابینتارو گشتم که یه پلاستیک که انگار تازه گذاشته شده بود اونجا و دیدم اون دیشب اونجا نبود پس حتما جیمین گرفته
بازش کردم
سوا.*جیغغغغغغغغغغغغغغ
جوری جیغ زدم که خونه لرزید و جیمین با نگرانی پله هارو شیش تا یکی میپرید
جیمین.چاگیی خوبییی
تو جعبه شیشه نوتلا بوددد
پریدم بغلش
سوا.مرسیییییییییی
جیمین.یاااا زهره ترکم کردی دختررر
سوا.حیحی
شیشه نوتلا رو بردم و نشستم رو مبل
دیدم جیمین بهم میخندید
سوا.چیه
اومد روم خیمه زد
جیمین.میدونستی لباسام خیلی بهت میان؟شبیه بچه کوچولوها شدی
سوا.من از اولم کوشولو بودم-کیوت-
جیمین.به این کارت ادامه بدی به بچه ها میگم نیان
شاید انجام یه کار دیگه بیشتر خوش بگذره .هوم؟-منحرفانه-
سوا.باشه باشه گوه خوردممم
لبمو بوسید و بلند شد
منم در شیشرو باز کردم و یه قاشق گذاشتم دهنم داشتم میخوردمش و هنوز تموم نشده بود که با دهن پر شیشرو جلو بردم و گفتم
سوا.میخوری؟
شیشرو گرفت گذاشت رو میز و لبشو به لبم نزدیک کرد اما دهنم رو بستم که لبمو گاز گرفت و دهنم باز شد اونم از فرصت استفاده کرد و زبونشو کرد تو دهنم و کل شکلاتو برداشت
جیمین.اوهوم خوشمزست
یکی زدم به شونش که خندید و رفت بالا
بعد چند دقیقه اومد کنارم
منم خودمو تو بغلش جا دادم
جیمین.بیب
سوا.هوم
جیمین.میگم اگه من مافیا بشم.......ترکم میکنی ؟
سوا.چی
جیمین قضیه رو برام تعریف کرد
سوا.تقصیر تو نیست
پدرت مجبورت کرده
مطمینم تو بخاطر ما دوتا مجبور شدی قبول کنی
وقتی تو بخاطر من و نینیمون همچین کاری کردی
من هم حق ترک کردنت رو ندارم مگه نه؟
لبخند زدم که در جوابش لبخندی از خوشحالی زد و اشکی از ناراحتی ریخت بعدم بوسیدم که همراهیش کردم
۱.۸k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.