زندگی یک شیطان
پارت 44
ی بار دیدیم دوتا مونم وسوسه شدیم و رفتیم تو عااااااااااا خب باید چیزایی ک دیدیم رو سانسور کنیم رفتیم سمت نوشیدنی ها کوک دوتا نوشیدنی برداشت و یکی شو داد ب من منم خوردم
*اصکللللللللللللللل
-چراااا
*خب قبل خوردن باید بهم میزدیم دیگه هفف ولش کن بیخیال
-خب به من چه من بدبخت ی بار اومدم اینجور جاها بهم تجاوز شد دیگه پامم اینجا نزاشتم
*کی؟
*چرا من یادم نیست
-دوسال پیش بود جنابعالی مریض بودین
-ایشششششششش
*خعلی خب بابا تو عمرت مشروبم نخوردی نگو نه که باور نمی کنم
-چرا ولی خب تنهایی خوردم
*میدونم دیدم
-دیدی و داری میگی
*اه بابا بسش کن
ویو پگی
فک کنم یکم زیادی مست کرده بودیم من که زیاد خوردم اصن نمیدونستم در این حد ظرفیت دارم کوکم زیاد خورده بود چیز زیادی یادم نمیاد فقط اینکه رفتم سمت کوک و لبامو گذاشتم رو لبش و بعد دیگه هیچی
الان دارم از خواب پا میشم عاااا اینجا کجاس من چرا لباس ندارمم کوک چرا لباس ندارههه یا حضرت سالاد الویه نگو که دیشب
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
داره یادم میاد اه لباسامو با دستای خودم در آوردم و رفتم رو تخت اونم اومد روم خیلی یهویی کرد تو (استغفرالله 😅) همین ک می خواستم جیغ بکشم لبشو گذاشت رو لبم عااااااااااااااااا نهههههههه
رفتم و لباسامو پیدا کردم و پوشیدم
-کووووووک
-کووووووووک پاشو ببینم گراز با من چیکار کردی (گراز خودتی و عمت دختره شلغم)
*چتههههه عااا چرا من لباس ندارم چیکار کردی تو
-منننننن من چیکار کردم همش تقصیر توعه تو دیشب ب من تجاوز کردی من الان دیگه باکره نیستم کوک خیلی چندشی حالم ازت بهم می خوره (آخریارو با گریع گفت🙂)
لباساشو پرت کردم رو صورتش
*اه چته تو
*وایستا ببینم یعنی می خوای بگی من بهت تجاوز کردم یعنی الان تو دیگه برا منی
-کوووووووووک
-بس کن تو هنوزم خماری ای خداااااااااااااااا
ی لگد زدم تو شکمش (عمتو خوردی زدی تو شکمش خر مگس)
-پاشو لباساتو بپوش انتر
*انتر خودتی
*خب
*برو بیرون دیگه
-چی
*نکنه انتظار داری من جلو تو لباسامو بپوشم
-برو گمشو بابا من لخت تو رو دیدم زود باش بپوش
*داری چهار چشمی نگام میکنی بعد میگی من بهت تجاوز کردم مطمئنی برعکس نبوده
-خفه شوموووووووو
رفتم بیرون و منتظرش موندم
ادامه دارد.........
ببخشید کوتاه شد من دیروز فکم از جا در اومد زیاد حالم خوب نیست 🙂🙂🤍🖤
ی بار دیدیم دوتا مونم وسوسه شدیم و رفتیم تو عااااااااااا خب باید چیزایی ک دیدیم رو سانسور کنیم رفتیم سمت نوشیدنی ها کوک دوتا نوشیدنی برداشت و یکی شو داد ب من منم خوردم
*اصکللللللللللللللل
-چراااا
*خب قبل خوردن باید بهم میزدیم دیگه هفف ولش کن بیخیال
-خب به من چه من بدبخت ی بار اومدم اینجور جاها بهم تجاوز شد دیگه پامم اینجا نزاشتم
*کی؟
*چرا من یادم نیست
-دوسال پیش بود جنابعالی مریض بودین
-ایشششششششش
*خعلی خب بابا تو عمرت مشروبم نخوردی نگو نه که باور نمی کنم
-چرا ولی خب تنهایی خوردم
*میدونم دیدم
-دیدی و داری میگی
*اه بابا بسش کن
ویو پگی
فک کنم یکم زیادی مست کرده بودیم من که زیاد خوردم اصن نمیدونستم در این حد ظرفیت دارم کوکم زیاد خورده بود چیز زیادی یادم نمیاد فقط اینکه رفتم سمت کوک و لبامو گذاشتم رو لبش و بعد دیگه هیچی
الان دارم از خواب پا میشم عاااا اینجا کجاس من چرا لباس ندارمم کوک چرا لباس ندارههه یا حضرت سالاد الویه نگو که دیشب
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
داره یادم میاد اه لباسامو با دستای خودم در آوردم و رفتم رو تخت اونم اومد روم خیلی یهویی کرد تو (استغفرالله 😅) همین ک می خواستم جیغ بکشم لبشو گذاشت رو لبم عااااااااااااااااا نهههههههه
رفتم و لباسامو پیدا کردم و پوشیدم
-کووووووک
-کووووووووک پاشو ببینم گراز با من چیکار کردی (گراز خودتی و عمت دختره شلغم)
*چتههههه عااا چرا من لباس ندارم چیکار کردی تو
-منننننن من چیکار کردم همش تقصیر توعه تو دیشب ب من تجاوز کردی من الان دیگه باکره نیستم کوک خیلی چندشی حالم ازت بهم می خوره (آخریارو با گریع گفت🙂)
لباساشو پرت کردم رو صورتش
*اه چته تو
*وایستا ببینم یعنی می خوای بگی من بهت تجاوز کردم یعنی الان تو دیگه برا منی
-کوووووووووک
-بس کن تو هنوزم خماری ای خداااااااااااااااا
ی لگد زدم تو شکمش (عمتو خوردی زدی تو شکمش خر مگس)
-پاشو لباساتو بپوش انتر
*انتر خودتی
*خب
*برو بیرون دیگه
-چی
*نکنه انتظار داری من جلو تو لباسامو بپوشم
-برو گمشو بابا من لخت تو رو دیدم زود باش بپوش
*داری چهار چشمی نگام میکنی بعد میگی من بهت تجاوز کردم مطمئنی برعکس نبوده
-خفه شوموووووووو
رفتم بیرون و منتظرش موندم
ادامه دارد.........
ببخشید کوتاه شد من دیروز فکم از جا در اومد زیاد حالم خوب نیست 🙂🙂🤍🖤
۱۴.۰k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.