پادشاه (پارت ۶)
پادشاه (پارت ۶)
*اتاق تهیونگ*
ته : همه برن بیرون ولی بجز تو
*اشاره به میهو*
ته : بیا پیشه من
میهو:چشم
ته:الان هم ملکه پیشمه؟
میهو: بله
ته: الان داره چی میگه؟
میهو: چی ملکه چی گفتید باهم غذا بخوریم
میهو ویو:
گشنم بود گفتم با این روش بتونم غذا بخورم چون من خدمت کارم خیلی با من غذا نمیدن ولی الان می تونم خیلی خوب غذا بخورم
..
ته: واقعا گفت باهم غذا بخوریم
میهو: بله ملکه همین رو گفتن
ته:پس شروع کن
میهو:چشم
*بعد خوردن غذا*
میهو:چ قدر خوشمزه بود
ته: آره واقعا
میهو: من دیگه باید برم
ته: باش برو
*میهو دیس رو برداشت و رفت*
ج.ز: علی حضرت همشون رو خوردن؟
میهو:بله
خ.ز:واقعا کارت خوب بود
میهو: ممنون
خ.ز : راستی تو باید شب رو پیش شاه باشی
میهو:من
خ.ز:بله تو شیفت شبی
میهو:باش
*اتاق تهیونگ*
ته : همه برن بیرون ولی بجز تو
*اشاره به میهو*
ته : بیا پیشه من
میهو:چشم
ته:الان هم ملکه پیشمه؟
میهو: بله
ته: الان داره چی میگه؟
میهو: چی ملکه چی گفتید باهم غذا بخوریم
میهو ویو:
گشنم بود گفتم با این روش بتونم غذا بخورم چون من خدمت کارم خیلی با من غذا نمیدن ولی الان می تونم خیلی خوب غذا بخورم
..
ته: واقعا گفت باهم غذا بخوریم
میهو: بله ملکه همین رو گفتن
ته:پس شروع کن
میهو:چشم
*بعد خوردن غذا*
میهو:چ قدر خوشمزه بود
ته: آره واقعا
میهو: من دیگه باید برم
ته: باش برو
*میهو دیس رو برداشت و رفت*
ج.ز: علی حضرت همشون رو خوردن؟
میهو:بله
خ.ز:واقعا کارت خوب بود
میهو: ممنون
خ.ز : راستی تو باید شب رو پیش شاه باشی
میهو:من
خ.ز:بله تو شیفت شبی
میهو:باش
۶.۹k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.