اسلاید بعد عکس لباس روناست

اسلاید بعد عکس لباس روناست

ازدواج اجباری~♡~پارت۲۳

سوار ماشین یجی شدم
یجی:سلام...چقد خوشگل شدیا
رونا:مرسی عزیزم تو هم همینطور
یجی:عه رونا اون تهیونگ نیست
رونا:کدوم
نگا کردم دیدم تهیونگ داره میاد سمت ماشین
رونا:عه این کجا میاد
یجی:چمیدونم شوهر توعه ها
اومد زد به شیشه شیشه رو دادم پایین
رونا:چیه
یجی:سلام شوهرخواهر
ته:سلام..ببینم کجا میرین شما دوتا
رونا:گفتم که میریم بار
ته:نمیشه بیا پایین
یجی:شوهر خواهر نگران نباش من حواسم هست
ته:گفتم نمیشه
رونا:عهههه مگه من بچم
ته:این این لباس میری
رونا:نه پَ با شلوار تو میرم یچیزی میگیا اره دیگه با این میرم
ته:س....
رونا:عهه بسه دیگه برو ببینم
شیشه رو دادم بالا
رونا:یجی گاز بده
یجی گاز داد و رفتیم
یجی:واقعا مث موش و گربه این
رونا:چیمیگی تو رانندگی تو بکن
یجی:/میخنده
بعد چند مین رسیدم رفتم داخل توی الکل و سیگار میومد خیلی شلوغ بود و پر هرزه بود حالم بهم خورد رفتیم جای تقربیا خالی با یجی سفارش دادیم انقد صدا موزیک زیاد بود صدا یجی رو بزور می‌شنیدم
یجی:رونا بیا برقصیم/داد
رونا:چی/داد
یجی:میگم...بیا..ب.ر.ق.ص.ی.م/داد و شمرده شمرده
رونا:بترسیم؟از چی بترسیم/داد
یجی:خنگول میگم برقصیممممم/داد
رونا:چیمیگیی نمیفهمم/داد
یجی:برقصیمممممم/داد
رونا:بلغزیم؟/داد
ی دونه زد پس کلم
یجی: اسکللللل میگم پاشو برقصیممم/عربده
رونا:باشه بابا فهمیدم چرا داد میزنی/داد
یجی:بریم؟/داد
رونا:بزار الکل بیاره بخوریم بعد من دلم الکل میخواد/داد
یجی:چی؟دلت اکلیل میخواد/داد
رونا:ها/داد
یجی:چیمیگی/داد
رونا:چی بلندشو بگو نمیشنوم/داد
یجی:میگم چیمیگی/داد
رونا:ها/داد
دستمو کشید برد دست شویی صدا به صدا می‌رسید
رونا:چیمیگی
یجی:خودت چیمیگی
رونا:میگم اول الکل بخوریم بعد
یجی:آها اوکی بیا بریم
رفتیم نشستم دوباره صدا موزیک زیاد زیاد شد الکل برامون آورد انقد خوردم که دیگه مخم تعطیل کرد با یجی رفتیم وسط کلی قر دادیم و دیوونه بازی در آوردیم که یهو......

تهیونگ ویو:
هوفف دختره احمق خیلی خوشگل شده بود چجوری میخواد بره اونجا پره پسره نمیشه که با اون لباسش هوفف
ته:اینطوری نمیشه باید یکاری کنم
زنگ زدم جیمین
جیمین: سلام چطوری
ته:جیمین سریع بیا خونه
جیمین: چی کدوم خونه
ته:خونه که زندگی میکنم دیگه
جیمین: چرا
ته:فقط بیا
جیمین: باشه
چند مین گذشته که جیمین اومد
جیمین: چیشده دادش
ته:رونا با دوستش رفته بار گفتم ماهم بریم حواسم بهش باشه
جیمین: خب از کجا میخوای بدونی کجا رفته
ته:رفتم کنار ماشین یجی جی پی اس وصل کردم
جیمین: ها چیه تهیونگ خان عاشق شدی
ته:حرف نزن بیا بریم
جیمین: باشه
با جیمین رفتیم محل بار خیلی شلوغ بود بوی الکل و دود سیگار داشت خفم می‌کرد.....
............
دیدگاه ها (۸۴)

ازدواج اجباری~♡~پارت۲۴رفتیم نشستیم جیمین: تهیونگ اون دختره ر...

اسلاید بعد استایل روناازدواج اجباری~♡~پارت۲۵بعد چند مین رسید...

ازدواج اجباری ~♡~پارت۲۲که متوجه شدیم بغل همیم‌از هم جدا شدیم...

ازدواج اجباری~♡~پارت۲۱ خلاصه رسیدم شرکت و رفتم اتاقم تق تقرو...

پارت ۲۶:ویو جیمین:خیلی خب...باشه رونا خانوم...واست دارم....ب...

پارت ۲۱ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط