مافیای من
#مافیای_من
P:54
(ویو هیونجین)
به سمت حمامی که توی اتاقم بود رفتمو درو با شتاب باز کردم ا.تو توی وان قرار دادم و بلافاصله آب گرمو روشن کردم
دمای آب رو ملایم کردم و سریع از حموم بیرون اومدم
به سمت کمدم رفتمو هودی سفیدو بلندی رو از توش در آوردم
نمیتونستم بزارم که با همون لباس خیس بخوابه
دوباره وارد حمام شدمو منتظر شدم تا دمای بدنش بالا بیاد
بعد از چند دقیقه دستمو روی صورتش گزاشتم که حالا بهتر شده بود
از اینکه بهتر شده نفس راحتی کشیدمو برآید استایل بغلش کردمو از توی وان درش آوردم
به سمت تخت رفتمو ا.تو روش گزاشتم
اوکی ولی مسئله اینجاست چجوری لباسشو عوض کنم؟!
نه میتونم به کسی بگم بیادو لباسشو عوض کنه و اگرم خودم انجام بدم وقتی بهوش اومد با اون زبون دو متریش منو میخوره
نفس عمیقی کشیدم و غر غراشو بجون خریدم
حداقل از اینکه با لباس های خیس بخوابه بهتر بود
آروم به طرفش رفتمو...........
*چند مین بعد*
لباساشو عوض کردمو درحالی که لباسای خیسش توی دستام بود از اتاق بیرون اومدم
چند قدم نگزشته بود که سونگمین با عجله به طرفم اومدو گفت
سونگمین: دکتر رسید!!
نگاهش به لباسای ا.ت که توی دستام بود افتاد و چشماش گرد شد
با بهت گفت
سونگمین: داداش تو مگه رو خودت کنترل نداری؟! بچه بیهوش بود باهاش چیکار کردی؟!
پوکر بهش نگاه کردمو زدم پس کلش
هیون: چرا زر میزنی بابا؟! گزاشتمش توی وان تا دمای بدنش بیاد بالا برای همین لباساش خیس شده بود......منم فقط لباساشو عوض کردم
لبخند خبیثی زد
سونگمین: خودت عوض کردی؟!
سرمو تکون دادم که تک خنده ی شیطانی ای کردو سریع ازم دور شد
سرمو از تاسف تکون دادم که با دیدن دکتر سریع به سمتش رفتم
پایان پارت ۵۴🪐
P:54
(ویو هیونجین)
به سمت حمامی که توی اتاقم بود رفتمو درو با شتاب باز کردم ا.تو توی وان قرار دادم و بلافاصله آب گرمو روشن کردم
دمای آب رو ملایم کردم و سریع از حموم بیرون اومدم
به سمت کمدم رفتمو هودی سفیدو بلندی رو از توش در آوردم
نمیتونستم بزارم که با همون لباس خیس بخوابه
دوباره وارد حمام شدمو منتظر شدم تا دمای بدنش بالا بیاد
بعد از چند دقیقه دستمو روی صورتش گزاشتم که حالا بهتر شده بود
از اینکه بهتر شده نفس راحتی کشیدمو برآید استایل بغلش کردمو از توی وان درش آوردم
به سمت تخت رفتمو ا.تو روش گزاشتم
اوکی ولی مسئله اینجاست چجوری لباسشو عوض کنم؟!
نه میتونم به کسی بگم بیادو لباسشو عوض کنه و اگرم خودم انجام بدم وقتی بهوش اومد با اون زبون دو متریش منو میخوره
نفس عمیقی کشیدم و غر غراشو بجون خریدم
حداقل از اینکه با لباس های خیس بخوابه بهتر بود
آروم به طرفش رفتمو...........
*چند مین بعد*
لباساشو عوض کردمو درحالی که لباسای خیسش توی دستام بود از اتاق بیرون اومدم
چند قدم نگزشته بود که سونگمین با عجله به طرفم اومدو گفت
سونگمین: دکتر رسید!!
نگاهش به لباسای ا.ت که توی دستام بود افتاد و چشماش گرد شد
با بهت گفت
سونگمین: داداش تو مگه رو خودت کنترل نداری؟! بچه بیهوش بود باهاش چیکار کردی؟!
پوکر بهش نگاه کردمو زدم پس کلش
هیون: چرا زر میزنی بابا؟! گزاشتمش توی وان تا دمای بدنش بیاد بالا برای همین لباساش خیس شده بود......منم فقط لباساشو عوض کردم
لبخند خبیثی زد
سونگمین: خودت عوض کردی؟!
سرمو تکون دادم که تک خنده ی شیطانی ای کردو سریع ازم دور شد
سرمو از تاسف تکون دادم که با دیدن دکتر سریع به سمتش رفتم
پایان پارت ۵۴🪐
۷.۵k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.