پارت

#پارت_5
آقای مافیا ♟🎲

_ این چه رفتاری بود که با خانم تبری داشتی؟

+ایشون خودشون باعثش شدن

_چه تقصیر ایشون بوده چه نه تو اجازه بی ادبی نداشتی
حالا این قضیه به کنار ایشون به من گفتن
اجازه نداری دیگه سر کلاسشون بری

+ولی خانم من درس شیمی رو بهش علاقه دارم

_این دیگه به من مربوط نیست


واقعا این دانشگاه رو مخ بود تحملش به شدت
سخت داشت میشد

با بغض به سمت سوسن حرکت کردم

سوسن سمتم برگشت و گفت:

_کجا بودی آفاق باز که  بینت قرمز شده
چرا ناراحتی؟

یه پوزخند تحویلش دادم و هیچی نگفتم
یکی از ایرادایی که داشتم این بود که
هروقت میخواستم گریه کنم یا گریه میکردم  بینیم قرمز میشد

وقتی به سر کوچه رسیدیم از هم خداحافظی
کردیم

رفتم تو خونه و با قیافه گریون مامانم مواجه شدم

وقتی منو دید باسرعت جت به سمتم اومد
و یه چک گنده رو صورتم خوابوند

جیغ زدم و گفتم:

+مامان داری چی کار میکنی؟

_آفااااااق من تو رو دانشگاه نفرستادم تا
بریو ابرومون و اونجا ببری

شب و روز کار کنم
اونوقت به جای تشکر  ابرومون و میبری
#رمان
#حمایت
#کیپاپ
#بلک_پینک
دیدگاه ها (۰)

#پارت_6آقای مافیا♟🎲_شب و روز کار کنم اونوقت به جای تشکر ابرو...

#پارت_7آقای مافیا ♟🎲همین که خواستم برم بیرون یهو صدای مردونه...

#پارت_4آقای مافیا ♟🎲همینجور که داشتم با خودم حرف میزدیهو دید...

#پارت_3آقای مافیا ♟🎲هنوز هیچی از کلاس نگذشته بود که با حرفی ...

love Between the Tides³³تهیونگ: کی بود؟ دوهی: گفتم که ا/ت ته...

خیانت

part3🦋@{در اتاق جییمن رو میزنه} قربان میتونم بیام تو-چته@لطف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط