🌹 🌹 من دوستت دارم دیونه پارت۱۰۴ -رویاتو الان جای منو گرفت
🌹 🌹 من دوستت دارم دیونه #پارت۱۰۴ #-رویاتو الان جای منو گرفتی امیر الان تورو به اندازه ای من یاشایدم بیشتر دوست داره تو بهش بگو اگه قبول نکردکه میکنه، خودم یه کاریش میکنم.
-نه من نمیگم.تو اصلا پسره رو خوب میشناسی که آرشینو میخوای بندازی جلویی راهش؟
-بله میشناسمش منم به اندازه ای امیر رو آرشین غیرت دارمو راضی به آسبیب دیدنش نیستم.حالا بهش میگی؟؟
-نه.
-إی نه وکوفت...باشنیدن حرفش بادهن باز نگاهش کردم..شیطون نگام میکرد.
-به من گفتی کوفت..الان دیگه بدترشد،
-نگو حسود خانم..کوفته هم نوش جونت..شروع کردم به مشت زدن به بازوهاش ..اونم میخندید،درحالیکه میخندیدگفت:
-خداخیرت بده دخترم یه مدتی بود همین دستم خیلی اذیت میکرد..باتمام قدرت یه مشت به کمرش زدم
-کمرت درد نمیکرد.باچشمای درامده ودهن باز به جلو نگاه میکرد.پلکم نمیزد.خندیدمو دستمو جلو صورتش تکون دادم.
-زنده ای؟
دستشو رو صورتش گرفت و چند،دقیقه ای همونطور موند.باترس تکونش دادم
-عرفان چیشدی؟؟خوبی چیزی نگفت.دستشوازروصورتش برداشتم
چشماشو بسته بود...
-عرفان ..یعنی تو اینقدر ضعیفی ؟م.من معذرت میخوام نمیخواستم..انگشتش رو لبام قرار گرفت.مات زده نگاهش میکردم..
-چیزی نگو صبح لیزخوردم کمرم خورد به لبه ای میز.میزه شیشه ای بود خیلی بد زخمی شد.تو درست زدی همونجا ..
-د..دکتر رفتی؟؟
-نه ،زیاد مهم نیست خوب میشه.
-پاشو بریم دکتر،
-نه چیز مهمی نیست گلم.
-چیییی به من گفت گلم(آخی چه ذوقی میکنه بچم.بپاسکته نکنی)بازکه تو پیدات شد..خب گفت گلم..حسودیت میشه.(چییی من..من چراباید حسودیم بشه من خودم کلی خاطر خواه دارم .هزار بار بهم دوستت دارموگلم وعزیزم میگن..دلیلی نداره حسودی کنم)نه دیگه مال تو ناب وخواص نیست..مال من خواصه یکی رو که دوستش داری کوچیکترین کلمه ای احساسیشم برات قدریه دنیا برات شیرین ودلچسبه...
-رویا...رویاخانم..رویابانو..
-هان..لبخندی زد؟
-حواست کجاست..
-همینجا؟
-خوبه ..به امیر زنگ میزنی؟؟
به چشماش خیره شدم.سبزوعسلی مخلوط بود..اصلا نمیتونستی تشخیص بدی رنگ اصلیش کدومه...برای اینکه بازم پیشم بمونه گفتم:
-نه...تای ابروشو بالا داد.
-.رویاتوروخدااذیتم نکن..همین الان زنگ بزن بهش بگو.
-باشه بهش میگم ولی شرط داره.
-چه شرطی.اول بگو قبول میکنی
- خب تانفهمم شرطتت چیه ..
-اصلا باشه هرشرطی باشه قبوله خوبه؟!!
-هرشرطی؟؟
-آره هرچی باشه قبوله.
-خیلی هم عالی.
-خودت خواستیاااا
-باشه خب بگوشرطتو دیگه.
نویسنده :S.m.a.E
-نه من نمیگم.تو اصلا پسره رو خوب میشناسی که آرشینو میخوای بندازی جلویی راهش؟
-بله میشناسمش منم به اندازه ای امیر رو آرشین غیرت دارمو راضی به آسبیب دیدنش نیستم.حالا بهش میگی؟؟
-نه.
-إی نه وکوفت...باشنیدن حرفش بادهن باز نگاهش کردم..شیطون نگام میکرد.
-به من گفتی کوفت..الان دیگه بدترشد،
-نگو حسود خانم..کوفته هم نوش جونت..شروع کردم به مشت زدن به بازوهاش ..اونم میخندید،درحالیکه میخندیدگفت:
-خداخیرت بده دخترم یه مدتی بود همین دستم خیلی اذیت میکرد..باتمام قدرت یه مشت به کمرش زدم
-کمرت درد نمیکرد.باچشمای درامده ودهن باز به جلو نگاه میکرد.پلکم نمیزد.خندیدمو دستمو جلو صورتش تکون دادم.
-زنده ای؟
دستشو رو صورتش گرفت و چند،دقیقه ای همونطور موند.باترس تکونش دادم
-عرفان چیشدی؟؟خوبی چیزی نگفت.دستشوازروصورتش برداشتم
چشماشو بسته بود...
-عرفان ..یعنی تو اینقدر ضعیفی ؟م.من معذرت میخوام نمیخواستم..انگشتش رو لبام قرار گرفت.مات زده نگاهش میکردم..
-چیزی نگو صبح لیزخوردم کمرم خورد به لبه ای میز.میزه شیشه ای بود خیلی بد زخمی شد.تو درست زدی همونجا ..
-د..دکتر رفتی؟؟
-نه ،زیاد مهم نیست خوب میشه.
-پاشو بریم دکتر،
-نه چیز مهمی نیست گلم.
-چیییی به من گفت گلم(آخی چه ذوقی میکنه بچم.بپاسکته نکنی)بازکه تو پیدات شد..خب گفت گلم..حسودیت میشه.(چییی من..من چراباید حسودیم بشه من خودم کلی خاطر خواه دارم .هزار بار بهم دوستت دارموگلم وعزیزم میگن..دلیلی نداره حسودی کنم)نه دیگه مال تو ناب وخواص نیست..مال من خواصه یکی رو که دوستش داری کوچیکترین کلمه ای احساسیشم برات قدریه دنیا برات شیرین ودلچسبه...
-رویا...رویاخانم..رویابانو..
-هان..لبخندی زد؟
-حواست کجاست..
-همینجا؟
-خوبه ..به امیر زنگ میزنی؟؟
به چشماش خیره شدم.سبزوعسلی مخلوط بود..اصلا نمیتونستی تشخیص بدی رنگ اصلیش کدومه...برای اینکه بازم پیشم بمونه گفتم:
-نه...تای ابروشو بالا داد.
-.رویاتوروخدااذیتم نکن..همین الان زنگ بزن بهش بگو.
-باشه بهش میگم ولی شرط داره.
-چه شرطی.اول بگو قبول میکنی
- خب تانفهمم شرطتت چیه ..
-اصلا باشه هرشرطی باشه قبوله خوبه؟!!
-هرشرطی؟؟
-آره هرچی باشه قبوله.
-خیلی هم عالی.
-خودت خواستیاااا
-باشه خب بگوشرطتو دیگه.
نویسنده :S.m.a.E
۵۱.۹k
۰۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.