عشق آغشته به خون

"عشق آغشته به خون "
P¹⁰
₩_₩
______
اون شب برای هر دو سخت گذشت..شاهزاده که همه‌ی شب رو تو بالکن اتاقش نشسته بود..و جین‌آئه هم که دست کمی از شاهزاده نداشت..هردو به قدر شکسته و ناامید بودن که اگه به‌شون میگفتن این دنیا با همه‌ی داشته‌ و نداشته‌اش مال شما،بازم نمیتونست اونارو خوشحال کنه..چون این اون چیزی نبود که اونا میخواستن.
اون شب با همه‌ی دردهاش گذشت..اما شاهزاده به خود قولِ داد..شاید میخواست دست بکشد.
______
صبح
ساعت؛۸:۴۵a.m
جین‌آئه
______
با اینکه هوا خوب بود اما واسه من روزی دلگیری بود فقط میخواستم خودم رو تو اتاق و تو تنهایی حبس کنم..
شاهزاده که آخرین نفر بود روی صندلیش دوری میز نشست همه رو متعجب کرد از اومدنش انگار هیچکی نمیدونست قراره شاهزاده برگرده..
بدون نگاه کردن بهش.. سرم رو پایین گرفته بودم و فقط به پاهام نگاه میکردم..شاهزاده با تک سرفه که کرد گفت
تهیونگ:امروز با جان میرم بیرون
اما آیماه قبل از همه در جواب شاهزاده چیزی گفت که این باعث شد تا اخمِ غلیظی رو صورت شاهزاده پدیدار بشه
آیماه:منم باهات میام
تهیونگ:من نمیخوام بجز منو جان کسی دیگه‌ی همرام باشه
شاه:میخوای بگی داری برخلاف قوانین عمل میکنی
تهیونگ:تنهایی رو ترجیح میدم
ملکه:اما اینجوری نمیشه..تو جان و آیماه و تو
دستش رو به سمتم دراز کرد
ملکه:و جین‌آئه باهم میرین..
تهیونگ:اگه واسه‌شون اتفاقی بیوفته
آیماه:قول میدم خودم مواظب خودم باشم.
تهیونگ:با اینکه هیچ ذوق واسه اومدن شما با خودم ندارم..اما ⁵ دقیقه بعد تو حیاط قصر حاظر باشین..یه ثانیه دیر بشه میرم.
آیماه که ذوق مرگ شده بود از اینکه می‌تونست با شاهزاده بره بیرون..سریع صندلی رو عقب کشید و با قدم‌های سریع سالن غذا خوری رو ترک کرد..ثانیه‌ِ طول نکشید که شاهزاده هم سالن رو ترک کرد.‌.نمیدونستم چیکار کنم تا ملکه گفت
ملکه:جین‌آئه برو حاظر شو..میدونی چرا می‌فرستمت با آیماه بری..چون میخوام مواظبش باشی..
تعظیم کردم و چشمِ گفتم..و به دنبال بقیه سالن رو ترک کردم..
_______
کنار اسب سفید که برام حاظر کرده بودن ایستادم..
که آیماه با چهره شیطونیش اومد..جان که تا اون لحظه کنار اسبش ایستاده بود با دیدن آیماه قدم برداشت و سمتم اومد
جان:میگم اینه اون شاهزاده دورگه
جین‌آئه:آره اسمش آیماه‌ست
جان:قیافه‌شو،،،،
لبخندی به حرفش زدم..چقدر زود می‌تونست ذات آدمارو تشخیص بده
جین‌آئه:خوشگله!!
جان:خب راستش خوشگل که آره..اما به دل آدم نمی‌شینه
جین‌آئه:قضاوتش نکن
جان:نمی‌کنم..اما انگار خیلی خودشیفته ‌ست
جین‌آئه:اون یه اشرف زاده‌ست
جان:و ماهم دست کمی از بقیه نداریم..تو چرا اینقدر به این چیزا اهمیت میدی..مگه مهمه طرف چجور آدمیه
جین‌آئه:آره..مهمه چون اگه مث اینا یه اشرف زاده باشی..بیشتر بهت احترام میشه و هیچوقت بهت نمی‌گن فقیر یتیم
جان:کاش میشد ذهن همه‌ رو شست چون ذهن‌شون پُر از افکار کثیف شده..ولی بهت بگم..هرطور که میخوای زندگیت و بکن..چون تا جایی که من میدونم نمیشه دهن این مردم رو بست و توهم خیلی به خود سخت نگیر..و اینم بدون هیچ مقام به اندازه مقام انسانیت بالا نیس.


غلط املایی بود معذرت 💫
اگه بد شد واقعا معذرت میخوام وقت نتونستم تا بهتر از این بنویسم🥲
نظرتون؟؟
حمایت 🤌

اسلاید اول:تهیونگ
اسلاید دوم:لباس جین‌آئه
دیدگاه ها (۲۶)

"عشق آغشته به خون )P¹¹÷_÷______تهیونگ ______سعی داشت تا نگاه...

"عشق آغشته به خون "P¹²♡_*______جین‌آئه ______دیری نگذشت که.....

معرفی شخصیت های فیک "عشق آغشته به خون "♡♡♡♡____♡♡♡♡تهیونگ:شا...

"عشق آغشته به خون "P⁹-_-#تابع_قوانین_ویسگون ________شامِ برا...

[love triangle][مثلث عشقی] P3راوی: کلاس...

تو اخبار شبکه MBC درباره نامجون صحبت کردن👤 اون یکی از هنرمن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط