منطقه ممنوعه عشق
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:98
درو محکم بست.
این همون جونگکوک دو دیقع پیشه؟
با ورود جونگ شین ومامان و بابا لبخندی زدم و سمتشون رفتم
ات:سلام صبح بخیر
جونگ شین:ببخشید احیانا گیس تو گیس کیشی کردی؟
ات:چطور؟
جونگ شین:اخه موهات شکل جنگل امازون به خودش گرفته گلم
دهنم باز موند باز این جونگکوک گند زد تو همه چی
ات:چیزه با بم یه یسری درگیری های ناشی داشتیم که الان خلاص شدم راستی مامان
م.ک:جون دلم؟
ات:امروز روز خاصیه؟جونگکوک بهم گفت منم نمیدونستم راهشو کشید رفت
دم گوشم گفت
م.ک:امروز تولد جونگکوکه ولی ما میخاییم وانمود کنیم که خبر نداریم
ات:جدیییییییی...واییییی
م.ک:ساکت جونگکوک اومد
زیپ دهنمو کشیدم که جونگکوک اومدو گفت
جونگکوک:مامان دستتو بده ب.ب.وس.م
خاست ب.ب.وس.ه که جونگ شین با باس.ن.ش جونگکوک رو هول داد و گفت
جونگ شین:هی امروز روز خاصیه؟اگه میخای خدا دعا های مامان رو از سرت کم نکنه من جوون ترم گمشو اول خودم می.ب.وس.م.
جونگ شیم انقد فیلم بود که نزدیک بود اونجا بخندم و گند بزنم به همه چی
جونگکوک:یعنی شما نمیدونید امروز چه روزیه؟
همگی باهم گفتیم.
همه:نه چه روزیه
پوکر نگامون کرد که مامان گفت
م.ک:عه امروز تولدت بود خب مبارکه من دیگه رفتم کلی کار ریخته سرم.
و رفت
جونگکوک:خانواده من بهترین خانواده دنیان.
جونگ شین:تولدت مبارک باشه دیگه چی بگم
بعد با باس.ن.ش دوباره هولش دادو رفت
بابای کوکم بدون حرفی رفت
جونگکوک:لابد توهم میخای راهتو بکشی بری
جلو رفتم و گفتم
ات:دقیقا چراباید به یه ادم ربا تولدشو تبریک بگم؟
خاستم برم که دستمو گرفتو کشیدم تو بغـ..ـلش
پیشونیش رو وصل پیشونیم کرد و گفت
جونگکوک:زنمو اگه لازم باشه قاچاق میبرم میارم ولی یه ثانیه ازش دور نمیمونم!
لبخندی زدم یه ب.وسه رو ل.ب.ش کاشتم و گفتم
ات:تولدت مبارک ادم ربای غول پیکر من
بعد هولش دادمو رفتم پیش مامان اینا
قایمکی نگاش میکردیم که داد زد
جونگکوک:همیننننن ینی من انقد بی ارزشم؟یه جشن کوچولو هم نگرفتین یعنی خاک تو سر من که فکر کردم بع فکر منین
بعد کیفشو برداشت و رفت.
همگی زدیم زیر خنده
م.ک:الان جونگ شین امروز تو شرکت سرشو خیلی شلوغ کن تا ساعت ۸شب نیاد خونه ماهم جشنو به پا کنیم
جونگ شین:کار خودمه.
کامنتا و لایکا بره بالا تازه پارت 100که برسیم لایکا باید بره بالا
پارت:98
درو محکم بست.
این همون جونگکوک دو دیقع پیشه؟
با ورود جونگ شین ومامان و بابا لبخندی زدم و سمتشون رفتم
ات:سلام صبح بخیر
جونگ شین:ببخشید احیانا گیس تو گیس کیشی کردی؟
ات:چطور؟
جونگ شین:اخه موهات شکل جنگل امازون به خودش گرفته گلم
دهنم باز موند باز این جونگکوک گند زد تو همه چی
ات:چیزه با بم یه یسری درگیری های ناشی داشتیم که الان خلاص شدم راستی مامان
م.ک:جون دلم؟
ات:امروز روز خاصیه؟جونگکوک بهم گفت منم نمیدونستم راهشو کشید رفت
دم گوشم گفت
م.ک:امروز تولد جونگکوکه ولی ما میخاییم وانمود کنیم که خبر نداریم
ات:جدیییییییی...واییییی
م.ک:ساکت جونگکوک اومد
زیپ دهنمو کشیدم که جونگکوک اومدو گفت
جونگکوک:مامان دستتو بده ب.ب.وس.م
خاست ب.ب.وس.ه که جونگ شین با باس.ن.ش جونگکوک رو هول داد و گفت
جونگ شین:هی امروز روز خاصیه؟اگه میخای خدا دعا های مامان رو از سرت کم نکنه من جوون ترم گمشو اول خودم می.ب.وس.م.
جونگ شیم انقد فیلم بود که نزدیک بود اونجا بخندم و گند بزنم به همه چی
جونگکوک:یعنی شما نمیدونید امروز چه روزیه؟
همگی باهم گفتیم.
همه:نه چه روزیه
پوکر نگامون کرد که مامان گفت
م.ک:عه امروز تولدت بود خب مبارکه من دیگه رفتم کلی کار ریخته سرم.
و رفت
جونگکوک:خانواده من بهترین خانواده دنیان.
جونگ شین:تولدت مبارک باشه دیگه چی بگم
بعد با باس.ن.ش دوباره هولش دادو رفت
بابای کوکم بدون حرفی رفت
جونگکوک:لابد توهم میخای راهتو بکشی بری
جلو رفتم و گفتم
ات:دقیقا چراباید به یه ادم ربا تولدشو تبریک بگم؟
خاستم برم که دستمو گرفتو کشیدم تو بغـ..ـلش
پیشونیش رو وصل پیشونیم کرد و گفت
جونگکوک:زنمو اگه لازم باشه قاچاق میبرم میارم ولی یه ثانیه ازش دور نمیمونم!
لبخندی زدم یه ب.وسه رو ل.ب.ش کاشتم و گفتم
ات:تولدت مبارک ادم ربای غول پیکر من
بعد هولش دادمو رفتم پیش مامان اینا
قایمکی نگاش میکردیم که داد زد
جونگکوک:همیننننن ینی من انقد بی ارزشم؟یه جشن کوچولو هم نگرفتین یعنی خاک تو سر من که فکر کردم بع فکر منین
بعد کیفشو برداشت و رفت.
همگی زدیم زیر خنده
م.ک:الان جونگ شین امروز تو شرکت سرشو خیلی شلوغ کن تا ساعت ۸شب نیاد خونه ماهم جشنو به پا کنیم
جونگ شین:کار خودمه.
کامنتا و لایکا بره بالا تازه پارت 100که برسیم لایکا باید بره بالا
۱۴.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.