خـونـاشــآمـ تــرسنــآکـ مــن
خـونـاشــآمـتــرسنــآکـمــن
پارت¹¹
اتویو
اخخخ دلم درد میکنه..
رفتم تو کلاسو سر جام نشستم
بعداز دو مین دیگه کلافه شدم
میخام برم خونه
هقققققققق ای باباااا
بزار ب معلم بگم...
ات ـ معلم...من..من حالم زیاد خوب نیست میشه برم خونه؟
معلم ـ باشه
هاری ـ معلم..منم حالم بده..
معلم ـ میدونم چی میگین..برین میتونین فرداعم نیاین..بای
ات ـ عاشقتونم
معلم ـ اگه عاشقم بودی درس میخوندی
ات ـ یاا مگه مادرمونین؟*خنده*
معلم ـ نه..بدویین برین منم درسمو بدم
ات ـ پس خدافظ
با هاری از کلاس زدیم بیرون
از ی طرف هوشحال بودم ک دارم میرم خونه از ی طرفم حالم خوب نبود
ات ـ هاری..میشه بیای خونمون؟*بیحال*
هاری ـ اره میام..چرا صدات اینجوریه؟حالت خوب نیس؟
ات ـ ک.صخل مگه من مریض نیستم؟
هاری ـ گوه خوردم
تهیونگویو
رفتم کلاس دیدم ات و هاری نیستن
از معلم پرسیدم گفت حالشون بد بود رفتن خونه
منم از معلم اجازه گرفتم ک برم خونه
*ویو داخل خونه*
صدای آب حموم میومد
پس حتما حمومه
یهو صداش در اومد
ات ـ یاااا کمرمو اونجوری نشورر
واا ینی چی؟ ینی کی اتاقشه؟ چانیول؟ نه بابا اگه اون باشه که..هوففف چی دارم میگم
تو همین فکرا بودم ک ات اومد پایین..خودمو نامرئی کردم ک ببینم چیکار میکنه
اتویو
با هاری رفتیم حموم(عه منو دختر عمم هم همینیم😂❤️)
از حموم اومدم بیرون و رفتم پیش آجوما
ات ـ آجوما...میشه بهم یچیزی بدین؟ دارم میمیرم*بیحال*
آجوما ـ بیا دخترم..برو استراحت کن...
ات ـ ممنون..اجوما*بیحال*
بزور از پله ها رفتم بالا
هاری ـ ات حالت بدتر شده..میخای بریم ببینیم چته؟
ات ـ گلم...مگه من مریض نیستم؟ اخه یکی بگه خنگوووولللل بفهمممم*داد*
هاری ـ فهمیدم ب ابلفض فهمیدم
تهیونگ ـ چیشده؟*سریع اومد و درو وا کرد*
ات ـ جیغغ...چرا اینجوری اومدی داخللللل*داد*
تهیونگ ـ ببخشید..ترسیدم چیزیت شده باشـ...
چانیول ـ اتتت بیا بغلمممم
ات ـ عرررر چانیوللل*بیحال ولی با ذوق😂*
چانیول ـ چیشده؟
ات ـ فقد حالم خوب...
چانیول ـ پرپر؟
ات ـ اووو هنو یادته؟
چانیول ـ مگه یادم میره...مثلا بهترین دوستمیاا*خنده*
ــ
حیمایت؟
پارت¹¹
اتویو
اخخخ دلم درد میکنه..
رفتم تو کلاسو سر جام نشستم
بعداز دو مین دیگه کلافه شدم
میخام برم خونه
هقققققققق ای باباااا
بزار ب معلم بگم...
ات ـ معلم...من..من حالم زیاد خوب نیست میشه برم خونه؟
معلم ـ باشه
هاری ـ معلم..منم حالم بده..
معلم ـ میدونم چی میگین..برین میتونین فرداعم نیاین..بای
ات ـ عاشقتونم
معلم ـ اگه عاشقم بودی درس میخوندی
ات ـ یاا مگه مادرمونین؟*خنده*
معلم ـ نه..بدویین برین منم درسمو بدم
ات ـ پس خدافظ
با هاری از کلاس زدیم بیرون
از ی طرف هوشحال بودم ک دارم میرم خونه از ی طرفم حالم خوب نبود
ات ـ هاری..میشه بیای خونمون؟*بیحال*
هاری ـ اره میام..چرا صدات اینجوریه؟حالت خوب نیس؟
ات ـ ک.صخل مگه من مریض نیستم؟
هاری ـ گوه خوردم
تهیونگویو
رفتم کلاس دیدم ات و هاری نیستن
از معلم پرسیدم گفت حالشون بد بود رفتن خونه
منم از معلم اجازه گرفتم ک برم خونه
*ویو داخل خونه*
صدای آب حموم میومد
پس حتما حمومه
یهو صداش در اومد
ات ـ یاااا کمرمو اونجوری نشورر
واا ینی چی؟ ینی کی اتاقشه؟ چانیول؟ نه بابا اگه اون باشه که..هوففف چی دارم میگم
تو همین فکرا بودم ک ات اومد پایین..خودمو نامرئی کردم ک ببینم چیکار میکنه
اتویو
با هاری رفتیم حموم(عه منو دختر عمم هم همینیم😂❤️)
از حموم اومدم بیرون و رفتم پیش آجوما
ات ـ آجوما...میشه بهم یچیزی بدین؟ دارم میمیرم*بیحال*
آجوما ـ بیا دخترم..برو استراحت کن...
ات ـ ممنون..اجوما*بیحال*
بزور از پله ها رفتم بالا
هاری ـ ات حالت بدتر شده..میخای بریم ببینیم چته؟
ات ـ گلم...مگه من مریض نیستم؟ اخه یکی بگه خنگوووولللل بفهمممم*داد*
هاری ـ فهمیدم ب ابلفض فهمیدم
تهیونگ ـ چیشده؟*سریع اومد و درو وا کرد*
ات ـ جیغغ...چرا اینجوری اومدی داخللللل*داد*
تهیونگ ـ ببخشید..ترسیدم چیزیت شده باشـ...
چانیول ـ اتتت بیا بغلمممم
ات ـ عرررر چانیوللل*بیحال ولی با ذوق😂*
چانیول ـ چیشده؟
ات ـ فقد حالم خوب...
چانیول ـ پرپر؟
ات ـ اووو هنو یادته؟
چانیول ـ مگه یادم میره...مثلا بهترین دوستمیاا*خنده*
ــ
حیمایت؟
۱۱.۹k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.