فیک (شانس دوباره) پارت نهم
شب رو اینجوری نقشه کشیدم و ساعتای ۴ شب بود که خوابم برد.صبح که بیدار شدم دیدم یه جعبه جلوی دره اتاقه برش داشتم و بازی کردم یه لباس بود که جونگکوک برای امشب برام خریده بود.یه کارتی روش بود که نوشته بود:برای بهترین لیدی دنیا.یادت نره امشب ستاره من بشیا.
کاغذه رو پاره کردم و انداختم سطل آشغال و با خودم گفتم:حالا میبینی بجای ستاره برات کابوس میشم جئون جونگکوک.رفتم دوش گرفتم،موهامو خشک کردم و نهار خوردیم و بعد از این همه کار عصر شد.شروع کردم به میکاپ کردن که تا ساعت هفت تموم شد.لباسه رو پوشیدم.واقعا رویایی بود.جونگکوک خیلی خوشش میومد.(عکس لباس اسلاید دوم اگر هم اسلاید دوم نبود همونی که یه خانمه)رفتم بیرون از اتاق که جونگکوک هم از اتاقش اومد بیرون(اسلاید سوم یا اون مرده) اون هیچوقت از کت و شلوار خوشش نمیومد پس تیپش اسپرت بود.از بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم رستوران.کل رستوران رو رزرو کرده بود.خیلی رمانتیک بود(اسلاید آخر یا همون رستورانه) ولی من با این چیزا خر نمیشدم. رفتم و جونگکوک صندلی رو برام عقب کشید و نشستم.کلی باهم حرف زدیم که آخر شب شد و جونگکوک از روی صندلی بلند شد و سمت من خم شد و دستشو سمتم دراز کرد.گفت:جذابترین لیدی به من افتخار رقص میدن؟
قبول کردم و دستشو گرفتم و بلند شدم و رقصیدیم.جونگکوک عطر تنم و موهامو بو میکرد و چشاشو میبست.ولی من نقشه داشتم و به همین راحتیا عقب نمیکشیدم.رقصیدیم که جونگکوک ولم کرد و جلوی پام زانو زد و گفت:خانم جئون ا/ت...برای بار دوم میای از اول شروع کنیم؟پیشنهاد ازدواج منو قبول میکنی؟
گفتم:راستش کسی اینجوری پیشنهاد نمیده ولی معلومه قبول میکنم کوکی من.
گفت:میدونم دفعه ی اول موفق تر بودم.
بعد بغلم کرد و چرخوندم...
«لایک،کامنت،فالو»
ببخشید ایندفعه کم شد.
کاغذه رو پاره کردم و انداختم سطل آشغال و با خودم گفتم:حالا میبینی بجای ستاره برات کابوس میشم جئون جونگکوک.رفتم دوش گرفتم،موهامو خشک کردم و نهار خوردیم و بعد از این همه کار عصر شد.شروع کردم به میکاپ کردن که تا ساعت هفت تموم شد.لباسه رو پوشیدم.واقعا رویایی بود.جونگکوک خیلی خوشش میومد.(عکس لباس اسلاید دوم اگر هم اسلاید دوم نبود همونی که یه خانمه)رفتم بیرون از اتاق که جونگکوک هم از اتاقش اومد بیرون(اسلاید سوم یا اون مرده) اون هیچوقت از کت و شلوار خوشش نمیومد پس تیپش اسپرت بود.از بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم رستوران.کل رستوران رو رزرو کرده بود.خیلی رمانتیک بود(اسلاید آخر یا همون رستورانه) ولی من با این چیزا خر نمیشدم. رفتم و جونگکوک صندلی رو برام عقب کشید و نشستم.کلی باهم حرف زدیم که آخر شب شد و جونگکوک از روی صندلی بلند شد و سمت من خم شد و دستشو سمتم دراز کرد.گفت:جذابترین لیدی به من افتخار رقص میدن؟
قبول کردم و دستشو گرفتم و بلند شدم و رقصیدیم.جونگکوک عطر تنم و موهامو بو میکرد و چشاشو میبست.ولی من نقشه داشتم و به همین راحتیا عقب نمیکشیدم.رقصیدیم که جونگکوک ولم کرد و جلوی پام زانو زد و گفت:خانم جئون ا/ت...برای بار دوم میای از اول شروع کنیم؟پیشنهاد ازدواج منو قبول میکنی؟
گفتم:راستش کسی اینجوری پیشنهاد نمیده ولی معلومه قبول میکنم کوکی من.
گفت:میدونم دفعه ی اول موفق تر بودم.
بعد بغلم کرد و چرخوندم...
«لایک،کامنت،فالو»
ببخشید ایندفعه کم شد.
۱۳.۰k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.