Young boss(بخش دوم) 💥

رئیس جوان (بخش دوم) 💥
به خودم اومدم دیدم که دستم روی لبش هست.... سریع ازش جدا شدم
-«ببخشید»
#جیمین
وقتی اومد سمتم قلبم اونقدر تند میزد که احتمال میدادم هر لحظه از قفسه سینم بیاد بیرون.......من چم شد یه دعفه افففففف
-«اشکال نداره.... خوب شما منشی جدید من هستین؟»
دختر«هنوز مصاحبه رو انجام ندادم»
-«به هر حال دیگه منشی جدیدی»
توی صورتش تعجب شادی مخلوط شده بود.
-«خوب اسمت چیه؟»
دختر«جوئن ا.ت»
-«من پارک جیمین رئیس این شرکت بزرگ هستم»
-«خوب بیا دنبالم»
اومد دنبالم درست شبیه چیزی بود که داخل رزومه ش خونده بودم نخبه رشته حساب داری بود...... وارد اسانسور شدیم رفتیم سمت اخرین طبقه..... دفتر من اخرین طبقه بود اونجا ساکت بود و نزدیک بالاکن بود.
ا.ت«ببخشید رئیس میشه بگید....میز کاره من کجاست؟»
-«داخل دفتر من»
مطمعن بودم اونقدر تعجب کرده که چشماش 10 برابر بزرگ ترشده..
-«درضم منو جیمین صدا کن»
ا.ت«چرا باید جیمین صداتون کنم؟»
-«کتابی حرف نزن»
ا.ت«......»
-«خوب چون از این به بعد باهم دوستیم»
گوشیم رو گرفتم جلوش با چشمام اشاره کردم که شمارش رو بزنه.....
دیدگاه ها (۰)

Young boss(بخش سوم) 💥

Young boss(بخش چهارم) 💥

Young boss(بخش اول) 💥

DOCTORS OF GONGILL 🥼 part 5

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

⁶⁰جونگکوک با خشم به سمتشون رفت.کوک: (با صدایی که تمام خشمش ر...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط