ارباب🫀
ارباب🫀
پارت: ۱۰
هانا: خفه شو
مکس: دارلینگ میخوای به روش خودم این کارو کنم*خنده شیطانی*
هانا: نه من با روش خودم این کارو میکنم*هانا محکم گلو مکس رو گرفت و فشار داد*
مکس: دختر دیونه شدی *مکس به زور گلوشو از داخل دست هانا در میاره*
*توجه الان داخل خونه هستن*
*مکس هانا رو به تخت بسته بود با زنجیر هم دست و هم پاهاش رو بسته بود*
هانا: الان جیمین میاد سرتو میبره
مکس: بگو بیاد ترسی ازش ندارم*پوزخند*
( یهمو یه نفر درو با لگد باز کرد جیمین بود)
هانا: فاتح ات رو بخون *خنده*
*جیمین به مکس نزدیک شد انقدری کتکش زد که بیهوش شده بود آخرش هم با تفنگ پنج تا گلوله بهش زد *
جیمین: عشقم خوبی کاری که این عوضی باهات نکرد*نگران*
هانا: خوبم
_____________________________________
خب عزیزانم خوشحال میشم ازم حمایت کنید چون دارم زحمت میکشم💋🫀💖❤🤗
پارت: ۱۰
هانا: خفه شو
مکس: دارلینگ میخوای به روش خودم این کارو کنم*خنده شیطانی*
هانا: نه من با روش خودم این کارو میکنم*هانا محکم گلو مکس رو گرفت و فشار داد*
مکس: دختر دیونه شدی *مکس به زور گلوشو از داخل دست هانا در میاره*
*توجه الان داخل خونه هستن*
*مکس هانا رو به تخت بسته بود با زنجیر هم دست و هم پاهاش رو بسته بود*
هانا: الان جیمین میاد سرتو میبره
مکس: بگو بیاد ترسی ازش ندارم*پوزخند*
( یهمو یه نفر درو با لگد باز کرد جیمین بود)
هانا: فاتح ات رو بخون *خنده*
*جیمین به مکس نزدیک شد انقدری کتکش زد که بیهوش شده بود آخرش هم با تفنگ پنج تا گلوله بهش زد *
جیمین: عشقم خوبی کاری که این عوضی باهات نکرد*نگران*
هانا: خوبم
_____________________________________
خب عزیزانم خوشحال میشم ازم حمایت کنید چون دارم زحمت میکشم💋🫀💖❤🤗
۲۲۵
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.