بیماری ب نام عشق
پارت۲۲🍷
در باز شد و مربی اومد داخل
مربی:جونگ کوک؟...از کی اینجایی؟
جونگ کوک:خیلی وقته
مربی:خ..خیلی وقته؟
ا.ت ت بغلم تکون خورد
جونگ کوک:ببخشید باید برم
از کنارش رد شدم و رفتم سمت ماشین..گذاشتمش ت ماشین و رفتیم سمت خونه..رسیدیم و ا.تو توی اتاق خودم گذاشتم روی تخت و رفتم دوش بگیرم ک بوی غرق ازبین بره..اومدم بیرون ک دیدم ب سقف زول زده
جونگ کوک:مردی؟
ا.ت:خاب سم دیدم
رفتم جلو ایینه و موهام از روی صورتم کنار زدم
جونگ کوک:چه خابی
رفتم کنار تخت و از روی میز یه لیوان اب ورداشتم
ا.ت:خاب خاک ت سری
جونگ کوک:با کی؟
لیوانو سر کشیدم
ا.ت:با ت
هرچی ت دهنم بودو تف کردم بیرون
جونگ کوک:چی؟
ا.ت:وای خیلی سم بود نمیخام یادم بمونه
بلند شد و رفت بیرون اتاق
جونگ کوک:ینی چی؟...یاا وایستا بیشتز توضیح بده ببینم
(ویو ا.ت)
این چ خابی فاکی بود ک دیدم؟...رفتم ت اتاق خودم و سریع رفتم زیر دوش تا خاب از سرم بپره...ب چی فک کنم ک یادم بره؟...اها ازمایشات جونگ کوک...از حموم اومد بیرون و موهامو خشک کردم و لباسامو عوض کردم
جونگ کوک:بیا شام
از اتاق رفتم بیرون و روبروش نشستم سر میز
ا.ت:میگم هنوز چواب ازمایشاتت نیومد؟
جونگ کوک:تازه ۲ روز گذشته
ا.ت:خبببب...ت شرکتت چیکار میکنی؟
جونگ کوک:ا.ت...خوبی؟
ا.ت:نه خوب نیستم...یچی بگو سرگرم شم حوصلم سر رفته
جونگ کوک:خب..بریم پیش دوستام؟
ا.ت:دوستات؟
جونگ کوک:اها یه فکری...تهیونگو با جینهو بگم بیان اینجا فیلم ببینیم
ا.ت:ارههه
جونگ کوک:بعد شام زنگ میزنم
شامو خوردیم و جونگ کوک بلند شد ب تهیونگ زنگ زد منم ب جینهو زنگ زدم
جینهو:الو
ا.ت:سلام جینهو چخبر
جینهو:هیچ...چیشده زنگ زدی؟
ا.ت:میای خونه جونگ کوک؟
جینهو:چرا؟
ا.ت:حوصلمون سر رفته
جینهو:ت خونه ی جونگ کوک چیکار میکنی؟
ا.ت:حالا بعدن میگم میای؟
جینهو:نه حوصله ندارم
ا.ت:حیف شد..جونگ کوک با تهیونگ هماهنگ کرده داره میاد
جینهو:میام...کی گفته نمیام میام
ا.ت:اوک منتظرم(با خنده)
(ویو جونگ کوک)
تهیونگ:الو
جونگ کوک:به داداش چخبر
تهیونگ:خوبم..چیشده زنگ زدی؟
جونگ کوک:میای اینجا..حوصلمون سر رفته
تهیونگ:حوصلتون؟
جونگ کوک:اره دیگه..منو ا.ت
تهیونگ:تو و ا.ت؟...ا.ت اونجا چیکار میکنه؟
جونگ کوک:ولش بعدن توضیح میدم..میای؟
تهیونگ:نه حوصله ندارم
جونگ کوک:عه؟ا.ت داشت با جینهو هماهنگ میکرد ک بیاد دور هم باشیم
تهیونگ:دارم اماده میشم قطع کن الان میرسم
بعد سریع قطع کرد
جونگ کوک:خب امشبم یه دوتا کفتر عاشقو بهم میرسونیم
با ا.ت رفتیم ت اشپز خونه تا خوراکی بریزیم توی ظرف و نوشیدنی اماده کنیم
ا.ت:فیلم چی اماده کردی؟
جونگ کوک:میفهمی
ا.ت:اوک
داشتم چیپسارو توی ظرف میریختم ک صدای جیغ بلندی اومد...سرمو بالا گرفتم دیدم ا.ت داره میدوعه سمتم
.
.
.
راضی شدید؟
در باز شد و مربی اومد داخل
مربی:جونگ کوک؟...از کی اینجایی؟
جونگ کوک:خیلی وقته
مربی:خ..خیلی وقته؟
ا.ت ت بغلم تکون خورد
جونگ کوک:ببخشید باید برم
از کنارش رد شدم و رفتم سمت ماشین..گذاشتمش ت ماشین و رفتیم سمت خونه..رسیدیم و ا.تو توی اتاق خودم گذاشتم روی تخت و رفتم دوش بگیرم ک بوی غرق ازبین بره..اومدم بیرون ک دیدم ب سقف زول زده
جونگ کوک:مردی؟
ا.ت:خاب سم دیدم
رفتم جلو ایینه و موهام از روی صورتم کنار زدم
جونگ کوک:چه خابی
رفتم کنار تخت و از روی میز یه لیوان اب ورداشتم
ا.ت:خاب خاک ت سری
جونگ کوک:با کی؟
لیوانو سر کشیدم
ا.ت:با ت
هرچی ت دهنم بودو تف کردم بیرون
جونگ کوک:چی؟
ا.ت:وای خیلی سم بود نمیخام یادم بمونه
بلند شد و رفت بیرون اتاق
جونگ کوک:ینی چی؟...یاا وایستا بیشتز توضیح بده ببینم
(ویو ا.ت)
این چ خابی فاکی بود ک دیدم؟...رفتم ت اتاق خودم و سریع رفتم زیر دوش تا خاب از سرم بپره...ب چی فک کنم ک یادم بره؟...اها ازمایشات جونگ کوک...از حموم اومد بیرون و موهامو خشک کردم و لباسامو عوض کردم
جونگ کوک:بیا شام
از اتاق رفتم بیرون و روبروش نشستم سر میز
ا.ت:میگم هنوز چواب ازمایشاتت نیومد؟
جونگ کوک:تازه ۲ روز گذشته
ا.ت:خبببب...ت شرکتت چیکار میکنی؟
جونگ کوک:ا.ت...خوبی؟
ا.ت:نه خوب نیستم...یچی بگو سرگرم شم حوصلم سر رفته
جونگ کوک:خب..بریم پیش دوستام؟
ا.ت:دوستات؟
جونگ کوک:اها یه فکری...تهیونگو با جینهو بگم بیان اینجا فیلم ببینیم
ا.ت:ارههه
جونگ کوک:بعد شام زنگ میزنم
شامو خوردیم و جونگ کوک بلند شد ب تهیونگ زنگ زد منم ب جینهو زنگ زدم
جینهو:الو
ا.ت:سلام جینهو چخبر
جینهو:هیچ...چیشده زنگ زدی؟
ا.ت:میای خونه جونگ کوک؟
جینهو:چرا؟
ا.ت:حوصلمون سر رفته
جینهو:ت خونه ی جونگ کوک چیکار میکنی؟
ا.ت:حالا بعدن میگم میای؟
جینهو:نه حوصله ندارم
ا.ت:حیف شد..جونگ کوک با تهیونگ هماهنگ کرده داره میاد
جینهو:میام...کی گفته نمیام میام
ا.ت:اوک منتظرم(با خنده)
(ویو جونگ کوک)
تهیونگ:الو
جونگ کوک:به داداش چخبر
تهیونگ:خوبم..چیشده زنگ زدی؟
جونگ کوک:میای اینجا..حوصلمون سر رفته
تهیونگ:حوصلتون؟
جونگ کوک:اره دیگه..منو ا.ت
تهیونگ:تو و ا.ت؟...ا.ت اونجا چیکار میکنه؟
جونگ کوک:ولش بعدن توضیح میدم..میای؟
تهیونگ:نه حوصله ندارم
جونگ کوک:عه؟ا.ت داشت با جینهو هماهنگ میکرد ک بیاد دور هم باشیم
تهیونگ:دارم اماده میشم قطع کن الان میرسم
بعد سریع قطع کرد
جونگ کوک:خب امشبم یه دوتا کفتر عاشقو بهم میرسونیم
با ا.ت رفتیم ت اشپز خونه تا خوراکی بریزیم توی ظرف و نوشیدنی اماده کنیم
ا.ت:فیلم چی اماده کردی؟
جونگ کوک:میفهمی
ا.ت:اوک
داشتم چیپسارو توی ظرف میریختم ک صدای جیغ بلندی اومد...سرمو بالا گرفتم دیدم ا.ت داره میدوعه سمتم
.
.
.
راضی شدید؟
۳۵.۸k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.