خودش نخواست

+خودش نخواست
*تهیونگ خواهش میکنم دخترمو بده
+این بحث تمومه( عربده)
که کلارا اومد
*ایزول خانم خوبی؟؟
کلارا ادای عروسکش و در اورد
=اره هروقت کلارا و من آزاد شدیم میایم پارک میریم
-کلارا دختر خوبی باش باشه؟
=مامان منو نجات نمیدی؟
-چرا قول میدم زود میام می‌برمت تا اون موقع به حرف تهیونگ گوش بده باشه؟(بغض)
که یهو اون سگه که برا آت خریده بودم اومد تو لایو
=سلام جایووووو
اونم براش پارس کرد
+دیگه بسه کلارا از خانوادت خدافظی کن
=یک دقیقه فقط
+نه
-کلارا مامان تهیونگ و اذیت نکن باشه ؟
=اون منو اذیت می‌کنه
که آت قطره اشکی از رو گونش چکید
-مراقب خودت باش
=مامان توروخدا بیا دنبالم
*دختر قشنگم قوی بمون
حوصلم سر رفته بود واسه همون تماس و قطع کردم که کلارا با ناراحتی رفت تو اتاقش
ویو کوک
آت شروع کرد به گریه کردن پا به پاش گریه کردم
-کوک تهیونگ هیچ رحمی نداره میترسم به کلارا تج...
انگشتم و گذاشتم رو لبش
*نجاتش میدم.
ویو تهیونگ
عصبی شدم و رفتم طبقه بالا تو اتاق کلارا دوباره نشسته بود لبه بالکن بغلش کردم و بالکن و قفل کردم
=هی چیکار می‌کنی
+از فردا معلم تربیتت میاد‌...
=یعنی چی؟؟
+یعنی خودش ادبت می‌کنه و می‌تونه بزنتت
=(بغض) مگه من چیکار کردم
+همین که گفتم آماده باش
=باشه (بغض)
بعد شونه رو برداشتم و موهاشو شونه کردم
دیدگاه ها (۶)

+معلم تربیتت گفته حق نداری بدون اجازش حرف بزنی...و اگه خواست...

ویو کلارابالاخره تونستم...ساعت ۴ ظهر بود و من از صبح غذا نخو...

=هیچوقت نمیتونم دوبارع پیش مامان و بابا زندگی کنم؟+گفتم که ا...

+می‌خوام اجازه بدم گاهی اوقات با مامان و بابات حرف بزنی ولی ...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط