تلهpt4
تلهpt4
÷ات...بلند شو
+هوم
÷ساعت 6 بلند شو
+باشه
با صدای جونکوک از خواب بیدار شدم رفتم حموم بعد 15 مین اومدم بیرون ،یکم آرایش لایت انجام دادم و بعد لباسامو پوشیدم(عکس میزارم) و رفتم پایین تا سوار ماشین بشم
÷چه عجب
+بریم؟
÷بریم
.
.
-شوگا اون عطر منو میاری
@کلفت گیر آوردی
-ممنون
حاضر شدم (عکس میزارم) و تمام کارهارو انجام دادم ، یه عطر خنک و تلخ زدم ، ساعتمو انداختم و با شوگا سوار ماشین شدیم و دقیقا سر ساعت 8 رسیدیم
.
-اینجاست؟
@اره
-خب پس بریم
از ماشین پیاده شدیم ، شوگا سوییچو داد به نگهبان رستوران تا ماشینو پارک کنم و ما هم رفتیم داخل ، تمام میز ها خالی بود معلومه کار مولینه ، داشتم به دور و بر نگاه میکردم که چشمم به یه خانوم و آقا که روی میز نشسته بودن افتاد ، چون کسی اونجا نبود حتما اون مولیان پس رفتم سمتش
.
.
با جونکوک سر میز نشسته بودیم که تهیونگ با یه نفر دیگه اومدن سر میزنم
-سلام
+سلام ، بفرمایید بشینید
-ممنون
+ایشون همکارمه جـٔون جونکوک
÷سلام
-سلام ، ایشون هم همکار منه مین یونگی
+خوشبختم
@همچنین
_دلیل این دیدار چیه؟
+اول غذا بخوریم بعد راجبش صحبت میکنیم
غذارو آوردن و شروع کردیم به خوردن، بعد 20 مین تموم شد و من صحبت رو شروع کردم
+خب میخواستم دلیل حملتون به بارها رو بدونم ؟
-بار های دیشب؟
+بله
-جالبه ، از کسایی که زنده نگه داشته بودین نپرسیدن
+چرا پرسیدم ولی میخوام از زبون خودتون هم بشنوم
-چون نمیخواستم بار ها به دست لی جانگ برسه
+آقای کیم، شما خودتون تو این کار هستین ، میدونین تا وقتی که بار از مرز عبور نکرده هنوز مسوولیتش با فرستنده است پس چرا باید این کار رو انجام بدین
-دلیلی نمیبینم که بخوام توضیح بدم
+باشه، حتما دلایل خودتون رو دارین
-درسته
+هرچند اگه حمله هم نمیکردین بار ویژه به دست لی جانگ نمیرسید
-منظورتون چیه؟
+بار ها تقلبی بودن ، یعنی اینطوری بگم که من هم رابطه خوبی با لی جانگ ندارم
-جالبه ، پس برای چی باهاشون کار میکنین
+خب بخاطر اینکه از دوستای صمیمی پدرم بوده
- خوبه
+البته بحث اصلی این دیدار چیز دیگه ای
-چی؟
+همون طور که حدس میزدم با لی جانگ رابطه خوبی ندارید من هم ندارم پس میخواستم باهم دیگه همکاری کنیم تا لی جانگ رو از بین ببریم
-خب فعلا در همین حالت بمونیم تا بتونم تصمیم بگیرم
+انتظار همچین برخوردی هم داشتم ، قطعا سریع اعتماد نمیکنید
_ من دیگه باید برم
+خوشحال شدم از دیدنتون امیدوارم کارمون به خوبی پیش بره
-هنوز چیزی شروع نشده که بخواد به خوبی پیش بره ، باید این آرزو رو برای اینده بزارید
+باشه
-خدافظ
+خدانگهدار .
÷ات...بلند شو
+هوم
÷ساعت 6 بلند شو
+باشه
با صدای جونکوک از خواب بیدار شدم رفتم حموم بعد 15 مین اومدم بیرون ،یکم آرایش لایت انجام دادم و بعد لباسامو پوشیدم(عکس میزارم) و رفتم پایین تا سوار ماشین بشم
÷چه عجب
+بریم؟
÷بریم
.
.
-شوگا اون عطر منو میاری
@کلفت گیر آوردی
-ممنون
حاضر شدم (عکس میزارم) و تمام کارهارو انجام دادم ، یه عطر خنک و تلخ زدم ، ساعتمو انداختم و با شوگا سوار ماشین شدیم و دقیقا سر ساعت 8 رسیدیم
.
-اینجاست؟
@اره
-خب پس بریم
از ماشین پیاده شدیم ، شوگا سوییچو داد به نگهبان رستوران تا ماشینو پارک کنم و ما هم رفتیم داخل ، تمام میز ها خالی بود معلومه کار مولینه ، داشتم به دور و بر نگاه میکردم که چشمم به یه خانوم و آقا که روی میز نشسته بودن افتاد ، چون کسی اونجا نبود حتما اون مولیان پس رفتم سمتش
.
.
با جونکوک سر میز نشسته بودیم که تهیونگ با یه نفر دیگه اومدن سر میزنم
-سلام
+سلام ، بفرمایید بشینید
-ممنون
+ایشون همکارمه جـٔون جونکوک
÷سلام
-سلام ، ایشون هم همکار منه مین یونگی
+خوشبختم
@همچنین
_دلیل این دیدار چیه؟
+اول غذا بخوریم بعد راجبش صحبت میکنیم
غذارو آوردن و شروع کردیم به خوردن، بعد 20 مین تموم شد و من صحبت رو شروع کردم
+خب میخواستم دلیل حملتون به بارها رو بدونم ؟
-بار های دیشب؟
+بله
-جالبه ، از کسایی که زنده نگه داشته بودین نپرسیدن
+چرا پرسیدم ولی میخوام از زبون خودتون هم بشنوم
-چون نمیخواستم بار ها به دست لی جانگ برسه
+آقای کیم، شما خودتون تو این کار هستین ، میدونین تا وقتی که بار از مرز عبور نکرده هنوز مسوولیتش با فرستنده است پس چرا باید این کار رو انجام بدین
-دلیلی نمیبینم که بخوام توضیح بدم
+باشه، حتما دلایل خودتون رو دارین
-درسته
+هرچند اگه حمله هم نمیکردین بار ویژه به دست لی جانگ نمیرسید
-منظورتون چیه؟
+بار ها تقلبی بودن ، یعنی اینطوری بگم که من هم رابطه خوبی با لی جانگ ندارم
-جالبه ، پس برای چی باهاشون کار میکنین
+خب بخاطر اینکه از دوستای صمیمی پدرم بوده
- خوبه
+البته بحث اصلی این دیدار چیز دیگه ای
-چی؟
+همون طور که حدس میزدم با لی جانگ رابطه خوبی ندارید من هم ندارم پس میخواستم باهم دیگه همکاری کنیم تا لی جانگ رو از بین ببریم
-خب فعلا در همین حالت بمونیم تا بتونم تصمیم بگیرم
+انتظار همچین برخوردی هم داشتم ، قطعا سریع اعتماد نمیکنید
_ من دیگه باید برم
+خوشحال شدم از دیدنتون امیدوارم کارمون به خوبی پیش بره
-هنوز چیزی شروع نشده که بخواد به خوبی پیش بره ، باید این آرزو رو برای اینده بزارید
+باشه
-خدافظ
+خدانگهدار .
۷.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.