وانشات جین 👑❤
وانشات جین 👑❤
جدیدا بخاطر شغلی ک تازه پیدا کرده بودی سرت حسابی شلوغ بود و باید دم ب دقیقا مداد دستت میبود و نقسه ساختمون طراحی میکردی..!
از ی طرف جین درکت میکرد و زیاد سرب سرت نمیزاشت و غر نمیزد تو بازم با مشغله ای ک داری سعی میکنی بیشتر با جین وقت بگذرونی و کمتر توی خونه کارای شرکت و انجام بدی ....
کش و قسی ب بدنت میدی و از روی صندلی کارت پا میشی و ب سمت اتاق خواب میری و جلوی چهار چوب در می ایستی و جین نگاه میکنی ک زیر پتو دراز کشیده با گوشیش ور میره متوجه حضورت نشده میخاستی همونجا ب ایستی تماشاش کنی ک جین گوشی و خاموش کرد از پهلو ب روی کمر دراز کشید با دست چشماشو مالوند ک فهمیدی خمیخواد بخابه ولی چون تو قهوه خورده بودی حالا حالا خوابت میومد و کارت تموم شد و دوست داشتی با جین وقت بگذرونی و اگ اون میخوابید تنهایی حوصلت سر رفت پس تصمیم گرفتی مانع خوابیدنش بشی
با قدمای اروم ب سمت تخت رفتی روی تخت نشستی و صداش زدی
_جین...
جوابی نشندیدی و رفتی روش نشستی ک اروم چشماشو باز کرد
+مگه من صندلیتم رو من نشستی..بگیر بخاب
_قهوه خوردم حالا حالا خوابم نمیاد
+اوه..کارت تموم شد
_اره
+میشه از روم پاشی
بدون هیچ حرفی از روش پاشدی و کنارش دراز کشیدی
دوتاتون ساکت بودین این حوصلت رو سر برده بود باعث میشد فکر کنی جین خابه پس نگاهتو از صورت زیباش گرفتی و پشتت و بهش کردی با نگاهت دیوارای اتاق رسد میکردی ک جین از پشت بقلت کرد و گفت:
میدونستی با این کیوت بازیات نمیزاری من بخوابم
مکثی کردی گفتی
_خسته ای؟!...
+هوم یکم..تو چی خسته ای
این گفت و دستشو اروم روی دستت گرفت و فشورد ک گفتی
_اگ خسته نبودم قهوه نمیخوردم..
اروم منظم نفس میکشید این رو از نفسایی ک روی گردنت میزد میشد فهمید
اروم دستشو روی ماهات کشید ک دستش ب پنسی ک روی موهات بخاطر چتریات بستی خورد اون رو باز کرد ک صدات در اومد
_هعی چرا بازش کردی
+برا اینک الان میخای بخابی و ممکنه اذیت کنه یا وقتی قلت میخوری بره تو سرت..
دستی ب چطریای رو هوا موندت زدی و اونارو مرتب کردی ک گفت
+از چتری زدنت پشیمونی
_راستش اره..
+من ک گفتم نزن ولی تو گوش ندادی
_پوف
ساکت شدید ک با گزاشت یکی از پاهاش روی پات متوجه شدی ک دارعه ب خواب عمیق میره پس چیزی نگفتی و توعم سعی کردی بخوابی....
نظرات فراموش نشه 💖
جدیدا بخاطر شغلی ک تازه پیدا کرده بودی سرت حسابی شلوغ بود و باید دم ب دقیقا مداد دستت میبود و نقسه ساختمون طراحی میکردی..!
از ی طرف جین درکت میکرد و زیاد سرب سرت نمیزاشت و غر نمیزد تو بازم با مشغله ای ک داری سعی میکنی بیشتر با جین وقت بگذرونی و کمتر توی خونه کارای شرکت و انجام بدی ....
کش و قسی ب بدنت میدی و از روی صندلی کارت پا میشی و ب سمت اتاق خواب میری و جلوی چهار چوب در می ایستی و جین نگاه میکنی ک زیر پتو دراز کشیده با گوشیش ور میره متوجه حضورت نشده میخاستی همونجا ب ایستی تماشاش کنی ک جین گوشی و خاموش کرد از پهلو ب روی کمر دراز کشید با دست چشماشو مالوند ک فهمیدی خمیخواد بخابه ولی چون تو قهوه خورده بودی حالا حالا خوابت میومد و کارت تموم شد و دوست داشتی با جین وقت بگذرونی و اگ اون میخوابید تنهایی حوصلت سر رفت پس تصمیم گرفتی مانع خوابیدنش بشی
با قدمای اروم ب سمت تخت رفتی روی تخت نشستی و صداش زدی
_جین...
جوابی نشندیدی و رفتی روش نشستی ک اروم چشماشو باز کرد
+مگه من صندلیتم رو من نشستی..بگیر بخاب
_قهوه خوردم حالا حالا خوابم نمیاد
+اوه..کارت تموم شد
_اره
+میشه از روم پاشی
بدون هیچ حرفی از روش پاشدی و کنارش دراز کشیدی
دوتاتون ساکت بودین این حوصلت رو سر برده بود باعث میشد فکر کنی جین خابه پس نگاهتو از صورت زیباش گرفتی و پشتت و بهش کردی با نگاهت دیوارای اتاق رسد میکردی ک جین از پشت بقلت کرد و گفت:
میدونستی با این کیوت بازیات نمیزاری من بخوابم
مکثی کردی گفتی
_خسته ای؟!...
+هوم یکم..تو چی خسته ای
این گفت و دستشو اروم روی دستت گرفت و فشورد ک گفتی
_اگ خسته نبودم قهوه نمیخوردم..
اروم منظم نفس میکشید این رو از نفسایی ک روی گردنت میزد میشد فهمید
اروم دستشو روی ماهات کشید ک دستش ب پنسی ک روی موهات بخاطر چتریات بستی خورد اون رو باز کرد ک صدات در اومد
_هعی چرا بازش کردی
+برا اینک الان میخای بخابی و ممکنه اذیت کنه یا وقتی قلت میخوری بره تو سرت..
دستی ب چطریای رو هوا موندت زدی و اونارو مرتب کردی ک گفت
+از چتری زدنت پشیمونی
_راستش اره..
+من ک گفتم نزن ولی تو گوش ندادی
_پوف
ساکت شدید ک با گزاشت یکی از پاهاش روی پات متوجه شدی ک دارعه ب خواب عمیق میره پس چیزی نگفتی و توعم سعی کردی بخوابی....
نظرات فراموش نشه 💖
۳۷.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۰