عشقجنایت
#عشق_جنایت 🔪
پارت33
جینو:آماده که شدم و زنگ زدم به یِنا....
جینو:hi
یِنا:سلام سیسی
جینو:عشق خاله چطوره؟
یِنا:خوبه...
مامان بیا به خاله سلام کن...
سو اه:واسه ببینم هیونگ بگیرمت خودمتا هوم هوم
یِنا:سو آه بزار بیاد با جینو حرف بزنه...
سو اه:اوکی...
راستی یِنا من برم به خانم جئون سلام برسون....
یِنا:باشه عشقم باییییی
مرتیکه کیوی(زیر لب)
جینو:باز این گی خورد که....
یِنا:وای کی میتونم نقشه رو عملی کنم لعنتی
جینو:به زودی بزار یک سال بشه بچه هم بزرگ شه.....
یِنا:تهیونگ چطوره؟
جینو:هیچ فقدر مشغول کارشه از ساعت 6 صبح میره تا کی میمونه.....
یِنا:با کسی که لاس نمیزنه؟
جینو:نه برادر با کی آخه از موقعی که تو رفتی دیگه حتی جواب دخترا رو هم نمیده....
یِنا:راستی من و سو آه احتمالا ماه بعد ازدواج کنیم(کلافه)
جینو:شوخیت گرفته؟
یِنا:گفت اگه ازدواج نکنیم نمیزاره شما رو ببینم....
جینو:مرتیکه............(سانسور😁)
یِنا:آرام باش برادر😂
جینو:اوفففف
کوک:جینو بیا بریم دیگه....
جینو:اومدم
یِنا:چیشد؟
جینو:من برم قراره بریم بیرون ناهار راستی گفته باشم دفعه بعد با خوشگله حرف میزنما(خنده)
هیونگ:مامان
یِنا:جانم
یِنا:بگو یِنا
هیونگ:یِنا
یِنا:عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
آفرین....
ویو خونه کره:
جینو:بریم
کوک:داشتی با کی مبحرفیدی؟
جینو:با یکی از دوستای قدیمیم(خنده)
کوک:اوهوم
جینو:سوار ماشین شدیم و رفتیم بیرون....
کوک:چه قشنگه نه؟
جینو:خیلی(🥹)
کوک:تو هم مثل اونا خیلی قشنگی
جینو:لاس میزنی؟
کوک:امممممم فعک نعکنم
جینو:(خنده)
بعد چند ساعت رسیدیم....
اول برف بازی کردیم و بعد رفتیم ناهار دوکبوکی خوردیم خیلی خوشمزه بود بعد ناهارم رفتیم باز برف بازی کلی رو سر خودمون برف ریختیم جوری که از سرما دماغامون قرمز شده بود.....
دیگه کم کم میخواستیم راه بیوفتیم.....
ویو خونه:
لیا:عرررررر سردهههعه
جیمین:نمیری
لیا:نیازی نبود تو بگی(چشم غره)
جیمین:هالا قهر نکن دیگه
لیا:برو بابا
جیمین:اصلا منم قهرم باهات
جینو:آه آه آه بدم اومدا جمع کنید زندگیتون و بابا من قهر اون قهر(ادا در میاره)
لیا:گی نقول فرزندم
جینو:تو رو نمیقولم کیوی
لیا:برو خودتو بمال به خیار
جینو:(سکوت)
لیا(😎🤙)
کوک:دعوا نگیرین هالا
جینو/لیا:نوخود هر اش ما
ادامه دارد:-)
پارت33
جینو:آماده که شدم و زنگ زدم به یِنا....
جینو:hi
یِنا:سلام سیسی
جینو:عشق خاله چطوره؟
یِنا:خوبه...
مامان بیا به خاله سلام کن...
سو اه:واسه ببینم هیونگ بگیرمت خودمتا هوم هوم
یِنا:سو آه بزار بیاد با جینو حرف بزنه...
سو اه:اوکی...
راستی یِنا من برم به خانم جئون سلام برسون....
یِنا:باشه عشقم باییییی
مرتیکه کیوی(زیر لب)
جینو:باز این گی خورد که....
یِنا:وای کی میتونم نقشه رو عملی کنم لعنتی
جینو:به زودی بزار یک سال بشه بچه هم بزرگ شه.....
یِنا:تهیونگ چطوره؟
جینو:هیچ فقدر مشغول کارشه از ساعت 6 صبح میره تا کی میمونه.....
یِنا:با کسی که لاس نمیزنه؟
جینو:نه برادر با کی آخه از موقعی که تو رفتی دیگه حتی جواب دخترا رو هم نمیده....
یِنا:راستی من و سو آه احتمالا ماه بعد ازدواج کنیم(کلافه)
جینو:شوخیت گرفته؟
یِنا:گفت اگه ازدواج نکنیم نمیزاره شما رو ببینم....
جینو:مرتیکه............(سانسور😁)
یِنا:آرام باش برادر😂
جینو:اوفففف
کوک:جینو بیا بریم دیگه....
جینو:اومدم
یِنا:چیشد؟
جینو:من برم قراره بریم بیرون ناهار راستی گفته باشم دفعه بعد با خوشگله حرف میزنما(خنده)
هیونگ:مامان
یِنا:جانم
یِنا:بگو یِنا
هیونگ:یِنا
یِنا:عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
آفرین....
ویو خونه کره:
جینو:بریم
کوک:داشتی با کی مبحرفیدی؟
جینو:با یکی از دوستای قدیمیم(خنده)
کوک:اوهوم
جینو:سوار ماشین شدیم و رفتیم بیرون....
کوک:چه قشنگه نه؟
جینو:خیلی(🥹)
کوک:تو هم مثل اونا خیلی قشنگی
جینو:لاس میزنی؟
کوک:امممممم فعک نعکنم
جینو:(خنده)
بعد چند ساعت رسیدیم....
اول برف بازی کردیم و بعد رفتیم ناهار دوکبوکی خوردیم خیلی خوشمزه بود بعد ناهارم رفتیم باز برف بازی کلی رو سر خودمون برف ریختیم جوری که از سرما دماغامون قرمز شده بود.....
دیگه کم کم میخواستیم راه بیوفتیم.....
ویو خونه:
لیا:عرررررر سردهههعه
جیمین:نمیری
لیا:نیازی نبود تو بگی(چشم غره)
جیمین:هالا قهر نکن دیگه
لیا:برو بابا
جیمین:اصلا منم قهرم باهات
جینو:آه آه آه بدم اومدا جمع کنید زندگیتون و بابا من قهر اون قهر(ادا در میاره)
لیا:گی نقول فرزندم
جینو:تو رو نمیقولم کیوی
لیا:برو خودتو بمال به خیار
جینو:(سکوت)
لیا(😎🤙)
کوک:دعوا نگیرین هالا
جینو/لیا:نوخود هر اش ما
ادامه دارد:-)
- ۲.۵k
- ۱۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط