Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۴۷
و در آخرم یه بالم لب کمرنگ به لبت میزنن
×تموم شد خانم،کاری داشتین این دکمه رو فشار بدین
و بعد از یه تعظیم از اتاق میرن بیرون،توی آیینه به خودت نگاه میکنی و لبخند میزنی،خیلی وقت بود خودتو انقد خوشگل ندیده بودی،بلند شدی و به اتاق نگاه انداختی،همینجور که داشتی به وسایل دست میزدی و نگاهشون میکردی یهو در باز میشه،به سمت در نگاه میکنی و کوک رو میبینی که با جدیت داره میاد سمتت
+تو چرا انقد عصبی بنظر می....
دستتو میگیره و محکم میکشتت سمت بیرون از اتاق و بعد از کلی راه رفتن از عمارت میبرتت بیرون،بردت کنار خیابون و روشو کرد سمتت
-ازینجا تکون نمیخوری تا برگردم
+کجا داری میری؟
همینجور که داره میره جوابتو میده
-تکون نخوریا
سر جات وایمیستی و به اینکه چیشده که یهو انقد با عصبانیت ازونجا اوردت بیرون فکر میکنی،بعد از چند لحظه کوک رو با چندتا پلاستیک توی دستش میبینی که داره میاد
+اینا چین؟
-موبایل و کفش،دمپاییاتو دربیار اینارو بپوش
یه پلاستیک بهت داد که توش جعبه کفش بود،در جعبه رو باز کردی و با ی جفت کفش سفید اسپورت روبرو شدی،لبخند کمرنگی زدی و پوشیدیشون،کوک رو دیدی که یه جعبه موبایل گرفته سمتت
-نمیدونستم چه گوشی استفاده میکنی،دیگه همینو قبول کن
+نه خوبه....ولی....چرا انقد یهویی؟
-چی یهویی؟
گوشی رو ازش گرفتی و توشو نگاه کردی و با یه گوشی سامسونگ مدل بالا روبرو شدی
+اینکه یهویی اومدی تو اتاق و با عصبانیت منو کشیدی بیرون،چیزی شده؟
همونطور که داشت گوشیشو روشن میکرد و ور میرفت باهاش،حرف میزد
-اها.....بعدا بهت میگم الان وقتش نیست
بعد دوتا سیمکارت از تو جیبش در آورد و یکیشو داد بتو
-بگیر و بزارش رو گوشیت،شمارتم حفظ کن و شماره منو تو گوشیت بزار رو اولویت
سیمکارت رو گرفتی و گذاشتی رو گوشیت
+خب شمارت چنده؟
گوشیتو گرفت و شمارشو زد و خودشو گذاشت رو اولویت و بعد پسش داد بهت،نگاه کردی به کانتکتات
+boss?(رئیس؟)
-اره
+سیوتو عوض میکنم
-دست نزن بهش
سیوشو عوض کردی و به Low IQ (ایکیو پایین) تغییر دادیش
+حالا بهتر شد
-سیو تو توی گوشی من بهتره
+چی سیو کردی؟
-مهمه؟
+بیخیال.....راستی...پول اینارو از کجا اوردی؟
گوشیشو میزاره تو جیبش و دستشو به سمت یه تاکسی تکون میده
-فک کن دزدیدمشون
+میدونستی الان اگه تحویلت بدم به پلیس کلی پول گیرم میاد؟
-انقد حرف نزن،میدونی که خودت ضرر میکنی
+نخیر...تو میری زندان و من میرم پیش جیسونگ
سریع روشو میکنه سمت تو و جدی تو صورتت نگاه میکنه
-اسم اونو دیگه به زبونت نیار
+چرا....اونکه آدم خوبیه حتی آزمون پذ.....
میاد نزدیک تر جوری که چند میلی متر فقط فاصلتونه
+گفتم دیگه حتی اسمشم نشنوم
×تاکسی میخواستید؟
کوک روشو میچرخونه سمت تاکسی
-اره...
🙂
پارت ۴۷
و در آخرم یه بالم لب کمرنگ به لبت میزنن
×تموم شد خانم،کاری داشتین این دکمه رو فشار بدین
و بعد از یه تعظیم از اتاق میرن بیرون،توی آیینه به خودت نگاه میکنی و لبخند میزنی،خیلی وقت بود خودتو انقد خوشگل ندیده بودی،بلند شدی و به اتاق نگاه انداختی،همینجور که داشتی به وسایل دست میزدی و نگاهشون میکردی یهو در باز میشه،به سمت در نگاه میکنی و کوک رو میبینی که با جدیت داره میاد سمتت
+تو چرا انقد عصبی بنظر می....
دستتو میگیره و محکم میکشتت سمت بیرون از اتاق و بعد از کلی راه رفتن از عمارت میبرتت بیرون،بردت کنار خیابون و روشو کرد سمتت
-ازینجا تکون نمیخوری تا برگردم
+کجا داری میری؟
همینجور که داره میره جوابتو میده
-تکون نخوریا
سر جات وایمیستی و به اینکه چیشده که یهو انقد با عصبانیت ازونجا اوردت بیرون فکر میکنی،بعد از چند لحظه کوک رو با چندتا پلاستیک توی دستش میبینی که داره میاد
+اینا چین؟
-موبایل و کفش،دمپاییاتو دربیار اینارو بپوش
یه پلاستیک بهت داد که توش جعبه کفش بود،در جعبه رو باز کردی و با ی جفت کفش سفید اسپورت روبرو شدی،لبخند کمرنگی زدی و پوشیدیشون،کوک رو دیدی که یه جعبه موبایل گرفته سمتت
-نمیدونستم چه گوشی استفاده میکنی،دیگه همینو قبول کن
+نه خوبه....ولی....چرا انقد یهویی؟
-چی یهویی؟
گوشی رو ازش گرفتی و توشو نگاه کردی و با یه گوشی سامسونگ مدل بالا روبرو شدی
+اینکه یهویی اومدی تو اتاق و با عصبانیت منو کشیدی بیرون،چیزی شده؟
همونطور که داشت گوشیشو روشن میکرد و ور میرفت باهاش،حرف میزد
-اها.....بعدا بهت میگم الان وقتش نیست
بعد دوتا سیمکارت از تو جیبش در آورد و یکیشو داد بتو
-بگیر و بزارش رو گوشیت،شمارتم حفظ کن و شماره منو تو گوشیت بزار رو اولویت
سیمکارت رو گرفتی و گذاشتی رو گوشیت
+خب شمارت چنده؟
گوشیتو گرفت و شمارشو زد و خودشو گذاشت رو اولویت و بعد پسش داد بهت،نگاه کردی به کانتکتات
+boss?(رئیس؟)
-اره
+سیوتو عوض میکنم
-دست نزن بهش
سیوشو عوض کردی و به Low IQ (ایکیو پایین) تغییر دادیش
+حالا بهتر شد
-سیو تو توی گوشی من بهتره
+چی سیو کردی؟
-مهمه؟
+بیخیال.....راستی...پول اینارو از کجا اوردی؟
گوشیشو میزاره تو جیبش و دستشو به سمت یه تاکسی تکون میده
-فک کن دزدیدمشون
+میدونستی الان اگه تحویلت بدم به پلیس کلی پول گیرم میاد؟
-انقد حرف نزن،میدونی که خودت ضرر میکنی
+نخیر...تو میری زندان و من میرم پیش جیسونگ
سریع روشو میکنه سمت تو و جدی تو صورتت نگاه میکنه
-اسم اونو دیگه به زبونت نیار
+چرا....اونکه آدم خوبیه حتی آزمون پذ.....
میاد نزدیک تر جوری که چند میلی متر فقط فاصلتونه
+گفتم دیگه حتی اسمشم نشنوم
×تاکسی میخواستید؟
کوک روشو میچرخونه سمت تاکسی
-اره...
🙂
۹.۶k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.