رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:23
*ویو ا.ت*
صدای اعتراض اعضا بلند شد بی اهمیت بهشون رانندگی کردم
برای اینکه زودتر برسیم از یک راه خلوت رفتم که هیچکس توش نبود همینطور رانندگی میکردم که یهو چند نفر سیاه پوش اومدن جلو ماشین منم سریع ترمز گرفتم که ماشین از شدت ترمز تکون خورد
و همه اعضا بیدار شدن
سارا:هیچکدومتون از ماشین پیاده نمیشه،همینه که گفتم،من پیاده میشم اگه هم چیزی شد بدون فکر کردن سریع یکیتون رانندگی کنه و از اینجا دور شید،نامجون فک کنم میدونم چخبره پس بهت اعتماد کردم،منظورمو گرفتی دیگه؟
نامجون:اممم..اره
سریع از ماشین پیاده شدم همینکه در ماشین رو بستم یکیشون بدون مکث سریع با چوپ اومد بهم بزنه که من ی جا خالی دادم بعد دستش رو گرفتم ی لگد زدم به پاش و ی لگد به شکمش که ولو شد رو زمین
اونا زیاد بودن تقریبا ۸ نفر بودن شایدم بیشتر،دو نفر شون اومدن بهم حمله کنن که من دستاشونو پیچوندم و با چندتا مشت پهنشون کردم رو زمین
که همشون سمتم حمله کردن همینطور که داشتم باهاشون مقابله میکردم یکی با چوپ محکم زد به کمرم
درد زیادی رو احساس کردم اما به روم نیاوردم که دیدم جونگکوک پیاده شد
سارا:برا چی پیاده شدی مگه نگفتم پیاده نشید
جونگکوک:اونا زیادن تنهایی نمیتونی
سارا:میتونم برو تو ماشین
جونگکوک:این بار رو نمیتونم بهت گوش کنم
جونگکوک از صندوق ماشین یک چوپ آورد و از پشت به سر یکیشون زد و با چند مشتی که خوابوند تو صورتش بیهوش شد
از اونجایی که مهارت های رزمی جونگکوک نسبت به بقیه اعضا بهتر بود پس بهش اعتماد کردم و گذاشتم بهشون حمله کنه
خلاصه اون چند نفری که باقی مونده بودن رو هم کارشونو تموم کردیم که دیدم پلیس رسید
نامجون:من زنگ زدم
سارا:افرین
پلیسا اومدن و همه ی اون اشخاص رو دستگیر کردن،من به اون لیدر شک داشتم که از سر حسادت اینا رو فرستاده باشه البته شک که هیچ مطمئن بودم،نمیتونستم بزارم اعضا رو برا بازجویی ببرن برا همین رفتم پیش یکی از پلیسا
سارا:سلام اقای پلیس
پلیس:سلام
سارا:راستش نمیتونم بزارم ببریدشون برا بازجویی
پلیس:اما ما به دیدگاهاشون نیاز داریم
سارا:ببخشید ولی نمیشه نمیگم کی هستن اما اون اشخاص معروفی هستن برا همین نمیتونم و تا همین الان شک زیادی بهشون وارد شده
از اونجایی که اعضا تو ماشین بودن و ماشین همه شیشه هاش دودی بود چیزی از پسرا معلوم نبود پس بهتره ندونن کی هستن چون ممکنه دردسر درست بشه و خبرنگارا بدونن اونوقت خیلی بد میشه
پلیس:اوه اگه اینطوره باشه ولی شما احیانا به کسی شک ندارید؟
سارا:راستش مطمئنم نکه شک دارم و مطمئنم که وقتی تحقیق تموم شد میفهمید همونیه که من گفتم
پلیس:کیه؟
سارا:لیدر گروه شاکس،ولی اگه خواستید باهاش تحقیق کنید لطفا مخفی تحقیق کنید طوریکه به دست خبرنگارا نرسه و لطفا با لباس رسمی به دیدنش نرید با لباس های شخصی برید که کسی شک نکنه،مرسی
پلیس:باشه
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:23
*ویو ا.ت*
صدای اعتراض اعضا بلند شد بی اهمیت بهشون رانندگی کردم
برای اینکه زودتر برسیم از یک راه خلوت رفتم که هیچکس توش نبود همینطور رانندگی میکردم که یهو چند نفر سیاه پوش اومدن جلو ماشین منم سریع ترمز گرفتم که ماشین از شدت ترمز تکون خورد
و همه اعضا بیدار شدن
سارا:هیچکدومتون از ماشین پیاده نمیشه،همینه که گفتم،من پیاده میشم اگه هم چیزی شد بدون فکر کردن سریع یکیتون رانندگی کنه و از اینجا دور شید،نامجون فک کنم میدونم چخبره پس بهت اعتماد کردم،منظورمو گرفتی دیگه؟
نامجون:اممم..اره
سریع از ماشین پیاده شدم همینکه در ماشین رو بستم یکیشون بدون مکث سریع با چوپ اومد بهم بزنه که من ی جا خالی دادم بعد دستش رو گرفتم ی لگد زدم به پاش و ی لگد به شکمش که ولو شد رو زمین
اونا زیاد بودن تقریبا ۸ نفر بودن شایدم بیشتر،دو نفر شون اومدن بهم حمله کنن که من دستاشونو پیچوندم و با چندتا مشت پهنشون کردم رو زمین
که همشون سمتم حمله کردن همینطور که داشتم باهاشون مقابله میکردم یکی با چوپ محکم زد به کمرم
درد زیادی رو احساس کردم اما به روم نیاوردم که دیدم جونگکوک پیاده شد
سارا:برا چی پیاده شدی مگه نگفتم پیاده نشید
جونگکوک:اونا زیادن تنهایی نمیتونی
سارا:میتونم برو تو ماشین
جونگکوک:این بار رو نمیتونم بهت گوش کنم
جونگکوک از صندوق ماشین یک چوپ آورد و از پشت به سر یکیشون زد و با چند مشتی که خوابوند تو صورتش بیهوش شد
از اونجایی که مهارت های رزمی جونگکوک نسبت به بقیه اعضا بهتر بود پس بهش اعتماد کردم و گذاشتم بهشون حمله کنه
خلاصه اون چند نفری که باقی مونده بودن رو هم کارشونو تموم کردیم که دیدم پلیس رسید
نامجون:من زنگ زدم
سارا:افرین
پلیسا اومدن و همه ی اون اشخاص رو دستگیر کردن،من به اون لیدر شک داشتم که از سر حسادت اینا رو فرستاده باشه البته شک که هیچ مطمئن بودم،نمیتونستم بزارم اعضا رو برا بازجویی ببرن برا همین رفتم پیش یکی از پلیسا
سارا:سلام اقای پلیس
پلیس:سلام
سارا:راستش نمیتونم بزارم ببریدشون برا بازجویی
پلیس:اما ما به دیدگاهاشون نیاز داریم
سارا:ببخشید ولی نمیشه نمیگم کی هستن اما اون اشخاص معروفی هستن برا همین نمیتونم و تا همین الان شک زیادی بهشون وارد شده
از اونجایی که اعضا تو ماشین بودن و ماشین همه شیشه هاش دودی بود چیزی از پسرا معلوم نبود پس بهتره ندونن کی هستن چون ممکنه دردسر درست بشه و خبرنگارا بدونن اونوقت خیلی بد میشه
پلیس:اوه اگه اینطوره باشه ولی شما احیانا به کسی شک ندارید؟
سارا:راستش مطمئنم نکه شک دارم و مطمئنم که وقتی تحقیق تموم شد میفهمید همونیه که من گفتم
پلیس:کیه؟
سارا:لیدر گروه شاکس،ولی اگه خواستید باهاش تحقیق کنید لطفا مخفی تحقیق کنید طوریکه به دست خبرنگارا نرسه و لطفا با لباس رسمی به دیدنش نرید با لباس های شخصی برید که کسی شک نکنه،مرسی
پلیس:باشه
۲.۹k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.