اکسهمافیا
#اکسه_مافیا
پارت۱۷
با چیزی که دیدم موندم چه کنم ذوق و قربون بلا یا خجالت
جونگ کوک به طرز وحشتناکی کیوت خوابیده بود ولی من تو بغ.لش جونگ کوکی که بالا تنه کامل لخ.ت و پاشم فقط یه شور.تک بود
یواش یواش شروع کردم به سرخ شدن سبع کردم از بغ.لش درام و آروم بلند شدم که خداروشکر بیدار نشد
رفتم دشت شویی و کارای لازم رو انجام دادن و اومدم شروع کردم به پختن یه صبحانه خوب و مفصل چون الانم کوک حالش خوب نی باید تغذیه ش خیلی بهتر باشه صبحانه که آماده شد رفتم تو اتاق هنوز خواب بود کنار نشستم و شروع کردم به تند تند بو.سه زدن به ل.ب هاش و اسمشو آروم تو گوشش صدا زدن
+کوکی
+کوکو
+خرگوش کوچولوی من
+پاشو
که دیدم آروم آروم وم داره چشماش رو باز میکنه
+به به آقا بلخره بیدار شد
_این بهترین نوع بیدار کردن بود
+دوست داشتی
_عاشقش شدم
+پاشو پاشو که صبحونه الان سرد میشه
بنلد شد رفت دسشویی و سریع اومد و شروع کردیم به صبحونه خوردن صبحونه که تموم شد گفتم
+امروز دانشگاه بی دانشگاه خونه استراحت کن
_ن باهات میام
+کجا مگه من جایی میرم
_مگه دانشگاه نمیری
+نخیر از شما مراقب میگم آقا از قبل هم به میون گفتم که اوکی کنه
_میدونی کع عاشقتم
+یعنی میدونم ... بله میدونم تا من میام چیزای که سفارش دادم رو تحویل بگیر بعد بزار بیارن داخل تو خودت به بازوت فشار نیار
_کجا
+حموم
_نظرت چیه باهام بریم
+میزنمتا باخنده)
_باشه باشه (باخنده)
+تو هر موقعیتی شوخی میکنه(باخنده)
_ولی جدی گفتم (باخنده)
+کوکییییی(با خنده)
_شوخی کردم شوخی کردم برو(باخنده ) رفتم حموم و زود در اومدم سفارشا اومده بود کلی هراکی خریده بودم بعد کوک اومد مو هام رو خشک کرد خیلی حس خوبی داشتم بعدش رفتیم فیلم دیدم کلی حرف زدیم قیبت کردیم و بازی کردیم وسایلم رو تغییر دادیم (وسایل رو از اتاق ا.ت به اتاق کوک منتقل کردن)انقد خوب گذشت که نفهمیدیم چطور شب شد رفتیم خوابیدیم
ویو فردا
ویو کوک
دیروز خیلی خوب و رویایی بود انگار خواب بود میترسیدم بیدارشم اونم برای من خشن ترین مافیای کره امروز یه روز پر هیجانه مخصوصا برای من چون
شرط=۹لایک❤️، ۹کامنت🗨
پارت۱۷
با چیزی که دیدم موندم چه کنم ذوق و قربون بلا یا خجالت
جونگ کوک به طرز وحشتناکی کیوت خوابیده بود ولی من تو بغ.لش جونگ کوکی که بالا تنه کامل لخ.ت و پاشم فقط یه شور.تک بود
یواش یواش شروع کردم به سرخ شدن سبع کردم از بغ.لش درام و آروم بلند شدم که خداروشکر بیدار نشد
رفتم دشت شویی و کارای لازم رو انجام دادن و اومدم شروع کردم به پختن یه صبحانه خوب و مفصل چون الانم کوک حالش خوب نی باید تغذیه ش خیلی بهتر باشه صبحانه که آماده شد رفتم تو اتاق هنوز خواب بود کنار نشستم و شروع کردم به تند تند بو.سه زدن به ل.ب هاش و اسمشو آروم تو گوشش صدا زدن
+کوکی
+کوکو
+خرگوش کوچولوی من
+پاشو
که دیدم آروم آروم وم داره چشماش رو باز میکنه
+به به آقا بلخره بیدار شد
_این بهترین نوع بیدار کردن بود
+دوست داشتی
_عاشقش شدم
+پاشو پاشو که صبحونه الان سرد میشه
بنلد شد رفت دسشویی و سریع اومد و شروع کردیم به صبحونه خوردن صبحونه که تموم شد گفتم
+امروز دانشگاه بی دانشگاه خونه استراحت کن
_ن باهات میام
+کجا مگه من جایی میرم
_مگه دانشگاه نمیری
+نخیر از شما مراقب میگم آقا از قبل هم به میون گفتم که اوکی کنه
_میدونی کع عاشقتم
+یعنی میدونم ... بله میدونم تا من میام چیزای که سفارش دادم رو تحویل بگیر بعد بزار بیارن داخل تو خودت به بازوت فشار نیار
_کجا
+حموم
_نظرت چیه باهام بریم
+میزنمتا باخنده)
_باشه باشه (باخنده)
+تو هر موقعیتی شوخی میکنه(باخنده)
_ولی جدی گفتم (باخنده)
+کوکییییی(با خنده)
_شوخی کردم شوخی کردم برو(باخنده ) رفتم حموم و زود در اومدم سفارشا اومده بود کلی هراکی خریده بودم بعد کوک اومد مو هام رو خشک کرد خیلی حس خوبی داشتم بعدش رفتیم فیلم دیدم کلی حرف زدیم قیبت کردیم و بازی کردیم وسایلم رو تغییر دادیم (وسایل رو از اتاق ا.ت به اتاق کوک منتقل کردن)انقد خوب گذشت که نفهمیدیم چطور شب شد رفتیم خوابیدیم
ویو فردا
ویو کوک
دیروز خیلی خوب و رویایی بود انگار خواب بود میترسیدم بیدارشم اونم برای من خشن ترین مافیای کره امروز یه روز پر هیجانه مخصوصا برای من چون
شرط=۹لایک❤️، ۹کامنت🗨
- ۲.۴k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط