شعرعاشقی

#شعر_عاشقی
پارت١٧
مامانم گفت
*خب بالاخره کسی نبوده دیگ
مامانم رو ب من گفت
*لیست میگیرم برو شوینده بخر بیار
~واااا شهناز خانم ما داریم دیگ
*ن دستتون درد نکنه ب اندازه کافی زحمتتون دادیم
~نفرمایید ببین چند روز دیگ عیده منم ی خورده خونه تکونی دارم ....با هم ردیفش میکنیم
*والا چی بگم ...
همه رفتیم تو اتاق و با هم تمیز کردیم وسایلمونم اوردیم تو جا ب جا کردیم
مامان احسان برای شام زنگ زدو پیتزا سفارش داد تا کارامون تموم بشه و شام بخوریم ساعت ١شب بود بعد هم خسته و کوفته رفتم ک بخوابم اما دو تا مادرا انگار ن انگار کلی کار کردن و رفتن اتاق مامان احسان نشستن ب صحبت
من هم ک دیگ نای نشستن نداشتم ی عذر خواهی کردم ک برم بخوابم انتهای راهرو ی پنجره تقریبا بزرگ داشت ک ب وضوح ماه معلوم بود اون منظره باعث شد توجه منو جلب کنه و ب سمت خودش بکشه ب سمت پنجره رفتم چراغا خاموش بود و نور ماه بود ک روشن کرده بود نمیدونم چرا ب ماه ک نگاه میکردم دلم میگرفت
کنار پنجره ایستادم و ب ماجراهای امروز فکر کردم چطور تو ی روز اینهمه اتفاق افتاد
تو ی روز ی دبیر برای من گرفتن بعد ماجرای بابام بعد محمد بعد هم این خونه تو همین فکرا بودم ک صدای احسان ب گوشم خورد احسان اونقدر خسته شده بود و عرق کرده بود ک رفته بود حمام
-هنوز نخوابیدی؟

-مامانم خوابید؟
+ن تو اتاقشون با مامانم دارن حرف میزنن
-چ انرژیی
+اوهوم
-شما هم برین بخوابید فردا کلاس دارینا
+چشم الان میرم
ی لبخندی زد و رفت
منم بعد سه چهار دقیقه رفتم تو اتاق لحافو پهن کردم و خوابیدم
صبح با صدای در بیدار شدم
با خودم گفتم اینجا کجاست
بلند شدم و سرمو میخاروندم با موهای ژولیده پولیده در و باز کردم
وقتی با احسان چشم تو چشم شدم تازه فهمیدم کجا هستم درو محکم کوبیدم و بستم و ب در تکیه دادم قلبم تند تند میزد
صدای احسان و از پشت در شنیدم
-جانا خانم ب من گفتن بیدارتون کنم بگم بیاید صبحونه
با صدای لرزون گفتم
+ببب......باشه...مممم...ر...مرسی
-خوبید شما
+ببب..له
-خب خداروشکر پس متنظریم
+چ..شم
ادامه در پارت بعد.... #maryam
دیدگاه ها (۶)

#شعر_عاشقیپارت١٨ی نفس عمیق کشیدم لباسمو عوض کردم لحافو جمع ک...

#شعر_عاشقیپارت١٩انقدر خسته بودم ک پیتزا رو گفتم و نای حرف زد...

#شعر_عاشقیپارت١۶نمیدونم چرا خودمو مقصر میدونستمشاید اگر محمد...

#شعر_عاشقیپارت١۵همه وسایل گرفتیم و سوار اسانسور شدیم سکوت هم...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

part 12ویو ا.ت چون راهی نبود پشتشو گاز گرفتم که ناله بلندی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط