عشق ویرانگر شرط ۱۹ لایک ۳۰ کامنت
پارت۳۳
/من پلیسم
با این حرفش زدم زیر خنده و بریده بریده گفتم
پلیس ؟تو
/چرا میخندی راست میگم الانم تو ماموریت دستگیری شوهر جنابعالیم
با این حرفش جدی شدم
چی چرا
/شوهر شما ادم میخره بعد میفروشه میفرسته خارج
چی ؟
/بله دیگهه وقتی بدون اجازه من ازدواج میکنی همین میشه
یعنی چی اون مافیاس؟
/یه جورایی ولی با باباش کار میکنه یعنی احتمالا رئیس اصلی اونه
خوب من الان باید چیکار کنم
/باید اطلاعات برامون بیاری
چی واقعا فکر کردی اون پیش من کاری میکنه بزار بهت بگم جیمین من با اون ازدواج نکردم یعنی کردم ولی الکی یعنی اون بهم پول داد و منو اجبار کرد که باهاش ازدواج کنم
/یعنی چی
یعنی همین اون اصلا به من اهمیتی نمیده که بخواد بهم چیزی بگه
بلند شد وایستاد
/وایستا ویستا تو چرا قبول کردی زنش بشی برای پول (پوزخند)یعنی برا پول هرکاری میکنی
عصبی بود ولی دلیل نمیشد بخواد همچین حرفی بزنه بلند شدم و سیلی بهش زدم
تو نمیتونی همچین حرفی بهم بزنی تو که چیزی نمیدونی تو که تنهام گذاشتی تو ولم کردی هیچ حقی نداری که همچین حرفی بزنی
رفتم سمت عمارت که جلوی در اومد جلوم وایستاد
/ات ببخشید ببخشید عصبی بودم متاسفم
مهم نیست
بدون توجه بهش رفتم تو و نشستم رو مبل که بعد وند مین یه مرد پیر اومد تو بهش میخورد ۵۰ باشه اومد تو که یهو همه جمع ساکت شدن و هیچی نمیگفتن که اون پیر مرد
پیر مرد:ادامه بدین ادامه بدین
که همه شروع کردن به بزن و برقص اون مرده رفت سمت تهیونگ به تهیونگ نگاه کزدم که اشاره کرد برم پیشش رفتم سمتش و کنارش وایستادم اون مرده اومد پیشش
_سلام پدر
پدر؟این باباشه؟
سلام
ب.ت:این زنته اومم خوبه
تهیونگ منو داد پشت سرش و خودش اومد جلو
_اوهوم بفرمایید برید بشینین
ب.ت:باشه
تهیونگ چشماشو بست و نفسشو داد بیرون بهم نگاه کرد دسمتو گرفت و برد بالا
چیکار میکنی
_خفه
چیکار میکنی
_خ.فه شو یه همچین لباسی میپوشی که خودن.مایی کنی
دستمو کشیدم ولی از تو دستاش ولی وایستاد بهم نگاه میکرد
خودنمایی(پوزخند)اگه اینجوری بود باید مثل تو الان صدتا پسر دوره من بود ولی ببین کی اینجوریه
_من هرکاری میتونم بکنم تو نمیتونی همچین کاری بکنی فهمیدی ؟
نه اقای کیم اشتباه کردی اگه تو هرکاری میتونی بکنی منم میکنم چون ازدواج ما صوریه میفهمی یعنی الکی یعنی تو هیچی من نیستی هیچی
با سوختن صورتم پرت شدم رو زمین این منو زد؟بهش نگاه کردم نفس عمیقی کشید و دستشو تهدیدوار اورد بالا
_شاید تو هیچی من نباشی ولی من نه تو مال منی حتی اگه ازدواجمون الکی باشه تو مال منی چون متاسفانه تو به عنوان زنم همه جا ثبتی فهمیدی
اینو گفت و رفت بلند شدم سریع لباسم و موهام درست کردم و خواستم برم که یونا جلوم گرفت کلافه گفتم
چی میخوای
یونا:..
/من پلیسم
با این حرفش زدم زیر خنده و بریده بریده گفتم
پلیس ؟تو
/چرا میخندی راست میگم الانم تو ماموریت دستگیری شوهر جنابعالیم
با این حرفش جدی شدم
چی چرا
/شوهر شما ادم میخره بعد میفروشه میفرسته خارج
چی ؟
/بله دیگهه وقتی بدون اجازه من ازدواج میکنی همین میشه
یعنی چی اون مافیاس؟
/یه جورایی ولی با باباش کار میکنه یعنی احتمالا رئیس اصلی اونه
خوب من الان باید چیکار کنم
/باید اطلاعات برامون بیاری
چی واقعا فکر کردی اون پیش من کاری میکنه بزار بهت بگم جیمین من با اون ازدواج نکردم یعنی کردم ولی الکی یعنی اون بهم پول داد و منو اجبار کرد که باهاش ازدواج کنم
/یعنی چی
یعنی همین اون اصلا به من اهمیتی نمیده که بخواد بهم چیزی بگه
بلند شد وایستاد
/وایستا ویستا تو چرا قبول کردی زنش بشی برای پول (پوزخند)یعنی برا پول هرکاری میکنی
عصبی بود ولی دلیل نمیشد بخواد همچین حرفی بزنه بلند شدم و سیلی بهش زدم
تو نمیتونی همچین حرفی بهم بزنی تو که چیزی نمیدونی تو که تنهام گذاشتی تو ولم کردی هیچ حقی نداری که همچین حرفی بزنی
رفتم سمت عمارت که جلوی در اومد جلوم وایستاد
/ات ببخشید ببخشید عصبی بودم متاسفم
مهم نیست
بدون توجه بهش رفتم تو و نشستم رو مبل که بعد وند مین یه مرد پیر اومد تو بهش میخورد ۵۰ باشه اومد تو که یهو همه جمع ساکت شدن و هیچی نمیگفتن که اون پیر مرد
پیر مرد:ادامه بدین ادامه بدین
که همه شروع کردن به بزن و برقص اون مرده رفت سمت تهیونگ به تهیونگ نگاه کزدم که اشاره کرد برم پیشش رفتم سمتش و کنارش وایستادم اون مرده اومد پیشش
_سلام پدر
پدر؟این باباشه؟
سلام
ب.ت:این زنته اومم خوبه
تهیونگ منو داد پشت سرش و خودش اومد جلو
_اوهوم بفرمایید برید بشینین
ب.ت:باشه
تهیونگ چشماشو بست و نفسشو داد بیرون بهم نگاه کرد دسمتو گرفت و برد بالا
چیکار میکنی
_خفه
چیکار میکنی
_خ.فه شو یه همچین لباسی میپوشی که خودن.مایی کنی
دستمو کشیدم ولی از تو دستاش ولی وایستاد بهم نگاه میکرد
خودنمایی(پوزخند)اگه اینجوری بود باید مثل تو الان صدتا پسر دوره من بود ولی ببین کی اینجوریه
_من هرکاری میتونم بکنم تو نمیتونی همچین کاری بکنی فهمیدی ؟
نه اقای کیم اشتباه کردی اگه تو هرکاری میتونی بکنی منم میکنم چون ازدواج ما صوریه میفهمی یعنی الکی یعنی تو هیچی من نیستی هیچی
با سوختن صورتم پرت شدم رو زمین این منو زد؟بهش نگاه کردم نفس عمیقی کشید و دستشو تهدیدوار اورد بالا
_شاید تو هیچی من نباشی ولی من نه تو مال منی حتی اگه ازدواجمون الکی باشه تو مال منی چون متاسفانه تو به عنوان زنم همه جا ثبتی فهمیدی
اینو گفت و رفت بلند شدم سریع لباسم و موهام درست کردم و خواستم برم که یونا جلوم گرفت کلافه گفتم
چی میخوای
یونا:..
۹.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.