𝑷𝒂𝒓𝒕:3
𝑷𝒂𝒓𝒕:3
"فقط یه لمس..."
ا.ت ویو:
مین هی دختر خیلی مهربون،خوشگل و ارومی بود و واقعا ادم رو به خودش جذب میکرد. رفتم اتاق جون هو و در زدم ولی با یه صحنه ی غیر قابل پیش بینی رو به رو شدم...
درسته...جون هو درو باز نکرد،مینهو درو باز کرد
ا.ت:اوه مینهو شی میشه از جون هو... کتابمو بگی...ری؟
مینهو:اوه البته ولی چرا مینهو؟
ا.ت:خب چون اسمته
مینهو:اره ولی لینو صدام کن،از مینهو خوشم نمیاد
ا.ت:ب..باشه(با یه لبخند)
ا.ت ویو:
شانس اوردما... ولی چقدر خوشگل بود از نزدیک(غرق در تفکرات)
جون هو:ا.ت
ا.ت:بلههه
جون هو:یه دقیقه بیا
ا.ت:اوکی
ببخشید مین هی الان میام
مین هی:عجله نکن
ا.ت:(رفت تو)بله؟
جون هو:بیا این نخ رو عمودی نگه دار
ا.ت:برای چی؟
جون هو:میخوام مهارتای لینو رو ببینم
ا.ت:مهارت؟
جون هو:آره
راوی:لینو یه جشم بند گذاشت روی چشماش و با چشمای بسته نخ رو به صورت خارق العاده ای گره زد...
جون هو:آفرین،از یه مرد کافه دار همین انتظار میره
ا.ت:کافه دار؟
جون هو:البته،اون یه کافه ی خیلی شیک توی سئول داره
ا.ت:واو
لینو:خواستی میتونی بیای،تنهایی یا با دوست پسرت یاهم با دوستات
ا.ت:دوست پسرم؟
لینو:البته
ا.ت:حتما میام
لینو:میگم ا.ت برو مین هی رو صدا کن چهارتایی بازی کنیم
ا.ت:ا..اوکی
راوی:مین هی رو صدا زد و رفتن توی اتاق و شروع به بازی کردن...
"فقط یه لمس..."
ا.ت ویو:
مین هی دختر خیلی مهربون،خوشگل و ارومی بود و واقعا ادم رو به خودش جذب میکرد. رفتم اتاق جون هو و در زدم ولی با یه صحنه ی غیر قابل پیش بینی رو به رو شدم...
درسته...جون هو درو باز نکرد،مینهو درو باز کرد
ا.ت:اوه مینهو شی میشه از جون هو... کتابمو بگی...ری؟
مینهو:اوه البته ولی چرا مینهو؟
ا.ت:خب چون اسمته
مینهو:اره ولی لینو صدام کن،از مینهو خوشم نمیاد
ا.ت:ب..باشه(با یه لبخند)
ا.ت ویو:
شانس اوردما... ولی چقدر خوشگل بود از نزدیک(غرق در تفکرات)
جون هو:ا.ت
ا.ت:بلههه
جون هو:یه دقیقه بیا
ا.ت:اوکی
ببخشید مین هی الان میام
مین هی:عجله نکن
ا.ت:(رفت تو)بله؟
جون هو:بیا این نخ رو عمودی نگه دار
ا.ت:برای چی؟
جون هو:میخوام مهارتای لینو رو ببینم
ا.ت:مهارت؟
جون هو:آره
راوی:لینو یه جشم بند گذاشت روی چشماش و با چشمای بسته نخ رو به صورت خارق العاده ای گره زد...
جون هو:آفرین،از یه مرد کافه دار همین انتظار میره
ا.ت:کافه دار؟
جون هو:البته،اون یه کافه ی خیلی شیک توی سئول داره
ا.ت:واو
لینو:خواستی میتونی بیای،تنهایی یا با دوست پسرت یاهم با دوستات
ا.ت:دوست پسرم؟
لینو:البته
ا.ت:حتما میام
لینو:میگم ا.ت برو مین هی رو صدا کن چهارتایی بازی کنیم
ا.ت:ا..اوکی
راوی:مین هی رو صدا زد و رفتن توی اتاق و شروع به بازی کردن...
۴.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.