پارت چهارم
پارت چهارم
فکرایی به ذهنش رسیده بود که باعث شده بود اروم باشه و باعث شده بود کمتر به یونگی که روی مبل نشسته بود فکر کنه
دیگه نمی تونست بشینه و بغض کنه
شک نداشت این فکرش بهترین چیز میشد!
اون الان به میکو نیاز داشت
دوست کره ای ژاپنیش که یه هکر حرفه ای بود!
.....
-چیکار کردی؟
=ببین...سخته یکم تا اون هیترایی که به همسرت هیت میدادنو پیدا کنم ولی یه سری از هیترای جین و جیهوپو با...تهیونگو پیدا کردم
-همونام خوبه
=فکر می کردم فقط دنبال هیترای شوهرت هستی!
-برام هیچ فرقی نداره...هر هیتری که باعث شده ایدلا زندگیشون بهم ریخته بشه رو می خوام نابود کنم..اونا باید تقاص این کاراشونو بدن
=خیله خب..با هیترای جیهوپ شرو می کنیم...اصلی ترینشون تو این خیابون زندگی میکنه اون همیشه ظاهر جیهوپو مسخره میکرده و بهش میگفته بیخودی خودشو داره به گروه میچسبونه و جایی تو بی تی اس نداره
ا.ت جیهوپ رو مثل برادرش دوست داشت و نمی تونست ببینه هیتری راجبش اینطوری حرف میزنه
-غلط کرده! مگه خودش چه گهی داره میخوره؟ جیهوپ یکی از مهم ترین اعضای گروهه!..همشون مهمن!
=هی! انقدر زود جوش نیار! من هنوز بقیه اطلاعاتشو ندادم
-زودباش بده من کار دارم....
....
×زنگ بزنیم به شوگا هیونگ بگیم بیاد اینجا؟
٪نه کوک...اون فعلا با زنش سرگرمه بهتر خیلی مزاحمش نشیم
ـبیخیال نامجون هیونگ! هر جور که باشه اون هیونگ ماست!
٪باشه برای یه روز دیگه
<جیهوپ اینجارو ببین
هوسوک کنجکاو از اتاقش بیرون اومد
=چه خبره؟
<یکی از هیترات مرده!
٪اره منم امروز شنیدم ظاهرا هم یکی از اصلی ترین هیترات بوده..خوشحالم بالاخره قرار نیست این همه هیت بگیری
=خودکشی کرده؟
×اره..معلومم نیست برای چی
+برای منم سواله!
.....
-بعدی کیه؟
=این هیتر...فک کنم پیاماشو خودت ببینی بهتر باشه
ا.ت لبتاپ رو از میکو گرفت
با دیدن هر پیام از طرف اون هیتر گویا طنابی به شکمش بسته بودن و اون با خوندن هر پیام فشرده میشد
ا.ت انقدری ادامه داد که لبتاپ رو با حرص به گوشه ی اتاق پرت کرد
خوشبختانه لبتاپ میکو جنس خوبی داشت و اتفاقی براش نیوفتاد
=بهتره اروم باشی..اگه قرار باشه انقدر زود عصبانی بشی که کنترل همه چیزو از دست میدی!
-تو هم اگه مثل من همسرت یه ایدل کیپاپ بود میفهمیدی من چی می کشم...می دونی چقدر حرف سر من دراوردن؟ یه ساسانگ فن ازم فوتوشاپ درست کرد و برای یونگی فرستاد و نوشته بود زنت خیانتکاره!
=یونگی باور کرد؟
-معلومه که نه چون کسی که اون عکسو فرستاده بود هیچ اطلاعاتی نداشت..من هیچ وقت یادم نمیره اونروز تو خیابون نزدیک بود اون ساسانگای لعنتی منو بگیرن و بهم تجاوز کنن...از هیچکدومشون نمیگذرم!
=فکر نمی کردم شهرت داشتن این چیزارم داشته باشه
-از نظر مردم یه بهشته ولی از جهنمم بدتره!
فکرایی به ذهنش رسیده بود که باعث شده بود اروم باشه و باعث شده بود کمتر به یونگی که روی مبل نشسته بود فکر کنه
دیگه نمی تونست بشینه و بغض کنه
شک نداشت این فکرش بهترین چیز میشد!
اون الان به میکو نیاز داشت
دوست کره ای ژاپنیش که یه هکر حرفه ای بود!
.....
-چیکار کردی؟
=ببین...سخته یکم تا اون هیترایی که به همسرت هیت میدادنو پیدا کنم ولی یه سری از هیترای جین و جیهوپو با...تهیونگو پیدا کردم
-همونام خوبه
=فکر می کردم فقط دنبال هیترای شوهرت هستی!
-برام هیچ فرقی نداره...هر هیتری که باعث شده ایدلا زندگیشون بهم ریخته بشه رو می خوام نابود کنم..اونا باید تقاص این کاراشونو بدن
=خیله خب..با هیترای جیهوپ شرو می کنیم...اصلی ترینشون تو این خیابون زندگی میکنه اون همیشه ظاهر جیهوپو مسخره میکرده و بهش میگفته بیخودی خودشو داره به گروه میچسبونه و جایی تو بی تی اس نداره
ا.ت جیهوپ رو مثل برادرش دوست داشت و نمی تونست ببینه هیتری راجبش اینطوری حرف میزنه
-غلط کرده! مگه خودش چه گهی داره میخوره؟ جیهوپ یکی از مهم ترین اعضای گروهه!..همشون مهمن!
=هی! انقدر زود جوش نیار! من هنوز بقیه اطلاعاتشو ندادم
-زودباش بده من کار دارم....
....
×زنگ بزنیم به شوگا هیونگ بگیم بیاد اینجا؟
٪نه کوک...اون فعلا با زنش سرگرمه بهتر خیلی مزاحمش نشیم
ـبیخیال نامجون هیونگ! هر جور که باشه اون هیونگ ماست!
٪باشه برای یه روز دیگه
<جیهوپ اینجارو ببین
هوسوک کنجکاو از اتاقش بیرون اومد
=چه خبره؟
<یکی از هیترات مرده!
٪اره منم امروز شنیدم ظاهرا هم یکی از اصلی ترین هیترات بوده..خوشحالم بالاخره قرار نیست این همه هیت بگیری
=خودکشی کرده؟
×اره..معلومم نیست برای چی
+برای منم سواله!
.....
-بعدی کیه؟
=این هیتر...فک کنم پیاماشو خودت ببینی بهتر باشه
ا.ت لبتاپ رو از میکو گرفت
با دیدن هر پیام از طرف اون هیتر گویا طنابی به شکمش بسته بودن و اون با خوندن هر پیام فشرده میشد
ا.ت انقدری ادامه داد که لبتاپ رو با حرص به گوشه ی اتاق پرت کرد
خوشبختانه لبتاپ میکو جنس خوبی داشت و اتفاقی براش نیوفتاد
=بهتره اروم باشی..اگه قرار باشه انقدر زود عصبانی بشی که کنترل همه چیزو از دست میدی!
-تو هم اگه مثل من همسرت یه ایدل کیپاپ بود میفهمیدی من چی می کشم...می دونی چقدر حرف سر من دراوردن؟ یه ساسانگ فن ازم فوتوشاپ درست کرد و برای یونگی فرستاد و نوشته بود زنت خیانتکاره!
=یونگی باور کرد؟
-معلومه که نه چون کسی که اون عکسو فرستاده بود هیچ اطلاعاتی نداشت..من هیچ وقت یادم نمیره اونروز تو خیابون نزدیک بود اون ساسانگای لعنتی منو بگیرن و بهم تجاوز کنن...از هیچکدومشون نمیگذرم!
=فکر نمی کردم شهرت داشتن این چیزارم داشته باشه
-از نظر مردم یه بهشته ولی از جهنمم بدتره!
۴۷.۴k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.